📜دیگر از حوزه چهرههای چند بعدی و صاحب نظریه خارج نمیشود
🔻مهدی سلیمانیه در گفتگو با ایرنا از تحولات حوزه در چهل اخیر گفته است:
🔹با تشکیل نظام سیاسی اسلامی بخشهایی از روحانیت (نه همه روحانیون) به مسندهای اجرایی و سیاسی راه پیدا کردند. آن بخش از روحانیون که وارد نهاد قدرت شدند، نهاد روحانیت را به سمت پذیرش نقشهای جدید سوق دادند، نقشهایی به صورت سنتی بر عهده روحانیت نبود.
🔹میبینیم بعد از انقلاب فقه در عمل و در ساحت قدرت وظیفه قانونگذاری و اجرای این قوانین را در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فردی را بر عهده میگیرد. به موازات اینکه فقه مبنای نظام سیاسی میشود، جریانی پا میگیرد که میخواهد نهاد حوزه علمیه را برای پذیرش نقشهای جدید از قانونگذاری تا اجرا و نظارت بر اجرا آماده کند.
🔹این فرایند تا همین امروز ادامه دارد و دورههای مختلفی داشتهاست. شکلگیری « شورای مدیریت حوزههای علمیه» در اولین سالهای بعد از انقلاب از اولین نهادسازیهایی است که در این مسیر اتفاق میافتد.
🔹تا پیش از این حوزههای علمیه مدیریت سنتی داشتند. تحت نظر یک مرجع تقلید مثل دوران استثنایی مرجعیت عام آیتالله بروجردی یا مراجع مختلف فعالیت میکردند و وجهه سازمانی نداشتند . اما وقتی می خواهیم برای حوزه سیاستگذاری کنیم نیاز به تمرکز قدرت داریم.
🔹اینجا است که نهاد شورای عالی مدیریت حوزههای علمیه به وجود می آید و کم کم قدرت اداره حوزه را از مراجع سنتی به سمت نهاد سیاسی و آن بخشی از روحانیت که وارد نهاد قدرت شدهاست، منتقل میکند. این اتفاق تبعات متنوعی دارد. اولین پیامد آن ایجاد تمرکزِ مبتنی بر خواست نهاد قدرت، در مدیریت حوزههای علمیه است.
🔹دومین تغییراساسی در نهاد حوزههای علمیه، وابستگی اقتصادی حوزه به بودجههای حاکمیتی است. مجموعه تغییرات گفتهشده حوزه های علمیه را روز به روز بیشتر از قبل به لحاظ مالی و اقتصادی به بودجههای حاکمیتی (دولتی و غیردولتی) وابسته میکند. این اتفاق نیز از منظر اقتصاد سیاسی حوزه تبعات بسیاری را به وجود می آورد.
🔹تغییر سوم که بیشتر جنبه فرهنگی و اجتماعی دارد، تغییر منزلت اجتماعی کنشگران حوزه علمیه است که تحت تاثیر تغییرات کلان اجتماعی اتفاق افتاده و شامل تمام سطوح حوزه از مرجعیت و فضلا و علما تا طلاب میشود. در ساحت اجتماعی حوزویان رقبای جدیدی پیدا کردهاند که پایگاه سنتی آنها را تهدید میکند.
🔹خود این موضوع پیامدهایی داشتهاست. از جمله شکلگیری تیپهای جدید «حجتالاسلام دکتر»، حضور نهادهای حوزوی در دانشگاه و تمایل به دانشگاهی شدن حوزویان و در برخی موارد کاهش روزافزون تمایل به تلبس در میان طلاب.
🔹تغییر چهارم که موضوع مهم و اثرگذاری است بروکراتیزه شدن حوزه علمیه است که خودش به تنهایی ابعاد متنوعی دارد. با توجه به اینکه در ساختار جدید سیاسی و دینی مقرر است حوزه علمیه نقش بدنه اجرایی و فکری قدرت سیاسی را بازی کند، به این منظور باید حوزه علمیه را پیشبینیپذیر و برنامهپذیر کرد.
🔹باید میزان ورودیها، کارشناسان هر حوزه، فارغ التحصیلان، تخصصهای مورد نیاز برای آموزش و ... از قبل مشخص شود. همه این موارد باعث میشود حوزه از حالت سنتی خود خارج شود و به «شبهدانشگاه» تبدیل شود.
🔹این تغییرات در ساختار و فرم به برخی از تغییرات محتوایی منجر میشود. از جمله اینکه خروجیهای حوزه از حکیم، فقیه و عالم به تکنسینهای متخصص در حوزههای تخصصی کوچک و محدود تبدیل میشود. به نظر میرسد دیگر از حوزه چهرههای چند بعدی و صاحب نظریه خارج نمیشود. حوزه در بهترین حالت تکنسین تولید میکند.
@saraeer