📜تأملاتی درباره قُدسی شدن مرجعیت در شیعه (قسمت دوم)
🔻مهدی مسائلی در کانال تلگرامی خود نوشت:
🔹4. یکی از عواملی که موجب تشدید نگاهِ قُدسی به مرجعیت شده است خلط معنایِ عرفانی، کلامی و فقهی ولایت است. معنایِ فقهی ولایت چیزی شبیه قضاوت و حکم قاضی است با این تفاوت که محدودهی حکم ولی فقیه تمام امور اجتماعی را در بر میگیرد. چنانچه بیشتر ادله ولایت فقیه نیز همراه با زمینه قضاوت و شأنِ قاضی مطرح شدهاند. همچون مقبوله عمر بن حنظله که اصل سؤال وی از امام صادق(ع) درباره این است که شیعیان در امر قضاوت باید به چه کسی مراجعه کنند؟ امام در قسمتی از پاسخ میفرمایند: «یَنْظُرانِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوى حَدیثَنا وَ نَظَرَ فِی حَلالِنا وَ حَرامِنا وَ عَرَف أَحکامَنا فَلْیَرْضَوْا بِهِ حَکَماً فإنّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حاکِماً...؛ باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسی است که حدیث ما را روایت کرده، و در حلال و حرام ما مطالعه نموده، و صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است بایستی او را به عنوان قاضی و داور بپذیرند، زیرا که من او را حاکم بر شما قرار دادهام» علما از این فراز پاسخِ امام برای اثبات ولایت فقیه بهره بردهاند که بحث آن مفصل است.
🔹اما معنایِ فقهی ولایت گاهی با معنایِ عرفانی آن خلط میشود و مقامی قُدسی برای فقیه جلوهگر میکند که حتی او را دارای مقام ولایت تکوینی در عالم وجود نیز میکند. البته ممکن است ولایت فقهـی و عرفانی همزمان در یک فرد جمع میشود. ولی لازمه ولایت فقهی، ولایت عرفانی نیست. بر این اساس، اگر فقیه در موردی حکم بکند، دیگران میتوانند در نظر این حکم را خطا و اشتباه بدانند و حتی نظر خود را بیان کنند، هرچند در عمل نباید با این حکم مخالفت شود. ولی در نگاه عرفانی مخالفت فکری و نظری با فقیه یک انحراف و گناه بزرگ به شمار میآید.
🔹5. اگر مقام مرجع تقلید را مقامی علمی بدانیم، باید معنا و مفهوم القاب حوزوی همراستا با مقامهای علمی باشند. ولی این القاب بیش از آنکه رفعتِ علمی مراجع را جلوهگر کنند، به آنها شأن قُدسی میدهد. همچون القاب «آیت الله» و «آیت الله العظمی» که بیش از آنکه با علو علمی آنها همراستا باشند، قُدسیت آنها را به مخاطب گوشزد می کند. بگذریم از واژههای تقدسمآب دیگری که بعضی بیوتِ مراجع به کار میبرند.
به کار بردن این القاب نیز هیچگونه ضابطهی دقیق و رسمی در حوزههای علیمه ندارد و موقعیت اجتماعی، شهرت، ظاهر شخصی و اهتمام شاگردان و هواداران بیشترین تأثیر را برای کاربردن این القاب برای علما دارد. البته شاید امروز نتوان دیگر این القاب را تغییر داد ولی میتوان معنای متبادر از آنها را دگرگون ساخت.
🔹6. ساختار روحانیت شیعه از بعضی جهات شبیه کلیسای کاتولیک شده است. بعضی از اندیشمندان همچون شهید مطهری بر این اعتقادند که از میان عنوانهایی که مردم برای عالمان دینی استعمال میکنند، لفظ روحانی بعد از دوران مشروطیت با الهام گرفتن از مسیحیت، در میان جامعۀ ایران متداول شد؛ زیرا جامعۀ مسیحیت معتقد بودند روح از تن و آخرت از دنیا و معنی از ظاهر جداست و عالِم دینی باید بهاصطلاح تارک دنیا باشد؛ ازایننظر، به علمای خود روحانی میگفتند.( شهیدمطهری، خاتمیت، ص۹۳. )دکتر شریعتی نیز میگوید: «من روحانیون را با علمای اسلامی یکی نمیگیرم، بلکه متضاد میبینم، در اسلام دستگاهی، طبقهای یا تیپی به نام روحانیت نداریم، این اصطلاح خیلی تازه است و مصداق آن هم نوظهور، در اسلام، عالم داریم در برابر غیرعالم، نه روحانی در برابر جسمانی.»( علی شریعتی، مجموعه آثار، شماره 20، ص 119.)
🔸قسمت اول این یادداشت را اینجا بخوانید:
https://eitaa.com/saraeer/245
@saraeer