📜تکنوکراتهای حوزوی!
🔻یادداشت وارده | صادق بابایی:
🔹۱_ داریوش آشوری در "دانشنامه سیاسی" مینویسد: فن سالاری یا تکنوکراسی اصطلاحی است که در ۱۹۱۹ ویلیام هنری اسمیث، نویسندهی آمریکایی، ساخت و با آن، پیشنهادِ حکومت فنکاران را مطرح کرد. یعنی سیستمی که دانش تخصصی، در آن به عنوان مهمترین فاکتور مورد توجه قرار میگیرد. پیشینه شهرت این واژه در حوزه عمومی کشور ما نیز به استخدام این واژه توسط رهبری در حرم رضوی برمیگردد که در مورد اعضای حزب کارگزاران سازندگی و همفکران آنها بکار گرفته شد.
🔹۲_ در هفتهای که گذشت، بیبیسی فارسی برنامهای را به کارشناسی مهاجرانی و حسن شریعتمداری روی آنتن برد و یکساعتی را پیرامون "نسل دوم روحانیت و توانایی اداره کشور توسط ایشان" به بحث نشستند. از خلال سخنان گوناگون مطرح شده در آن مناظره، ذهن نگارنده از سخنی گَزیده شد که مهاجرانی بر زبان راند، مبنی بر دفاع تمامقد از توانمندی نسل روحانیون پساانقلاب که اگرچه ممکن است روحیه بهشتی و مطهری و طالقانی در آنها کمتر رویت شود، اما سواد و مهارتهایی در چنته دارند که از برای ادارهی ج.ا کفایت میکند؛ طلبههای حوزهخوانده و در موارد بسیاری دانشگاه دیدهای که اغلب زباندانند و مجهز شده به علوم روز فرهنگی سیاسی و مدیریتی میباشند.
🔹۳_این نخستین بار نیست که امتیازهای حوزهی علمیه پسا انقلاب و طلاب مشغول در آن، برای روشنفکران و اپوزیسیون به اصطلاح لندننشین و... ، مطمح نظر واقع شده است. اما آنچه برای من بعنوان یک طلبهی سطح سه حوزه قم با زیست بوم ۱۱ سالهی حوزوی حائز اهمیت بود، امری متفاوت از موارد مزبور است و آن، عبور ازین لایههای خوش خطوخال و دهن پرکن به سطوح عمیقتر میباشد که شاید پرداختن بدانها جز از خویشتن خودمان نیز برنیاید.
🔹دغدغه این نوشتار هم مشخصاً همان چیزیست که با کمی مماشاتِ در اصطلاح، جریان غیر طراحی شده اما معتنابه تکنوکراتهای حوزوی خواندمش! جریانی متشکل از جمع نسبتاً کثیر طلاب که بصورت مستقیم و غیرمستقیم به سیستمهای اداری و فرهنگی ج.ا خدمت میکنند، اما احتمالا کم نیستند در میانشان، کسانی که از صمیم جان، اعتقاد چندانی به اسلام سیاسی و آرمانهای حکومت ندارند و فارغ از تمام جنجالها، صرفاً گشتهاند تا از سفرهای پاک، لقمهای حلال برای معاش خویش بستانند. اتفاقاً من فکر میکنم آقای مهاجرانی اشتباه میکند! مدیران روحانی و طلبه اغلب باسوادند و از مهارتهای شاخصی برخوردارند، اما لزوماً کادر انقلاب و انقلابی نیستند. بسیاری از آنها صرفاً تزشان اینست که در حیطه مسئولیت محوله، کارشان را بخوبی انجام دهند و حقوق طیّب و طاهری سر سفره عائله ببرند. جمعی از تکنوکراتهای فرهنگی_دینی، و دیگر همین!
🔹۴_ حال، این لزوماً بدان معنا نیست که انبوهی از طلاب ضد انقلاب، بالفعل، حیّ و حاضرند و با نفوذی خزنده، سطوح گوناگون مراکز حوزوی و غیر حوزوی را به تسخیر خود درآوردهاند! بلکه محل سخن، تنها در سطح و طراز همسویی کارگزاران اداری و مدیریتی حوزوی با اهداف انقلاب است، و ادعای مشخص نگارنده آنست که با توجه به مشاهدات شخصی، این طراز و آن همسویی، آنچنان رفیع احساس نمیشود. شاید آنچه امثال مهاجرانیها از دور میبینند و گمان میکنند حکومت و حوزه انقلابی، در طول سالیانی، مجموعهی عظیمی از کادرهای وفادار به خویش را تربیت کرده و میکند، از فاصلهی نزدیک و در بطن کار، به صورتی متفاوت رخ نماید.
🔹مسلماً نه آماری در کار است و نه تحقیقاتی میدانی در میان؛ آنچه نوشتم و از نظرتان گذشت، صرفاً ثمرهی استشمامهای اجتماعی یک طلبه از اتمسفر پیرامون خود در حوزه علمیه قم است، حال آنکه چنین پدیدهای تا چه حد جدی و برجسته است و ریشههایش دقیقا در کجاست و اینکه اگر چنین باشد که آمد، آنوقت چه ثمرات و عواقبی، سیستم مدیریتی حوزههای ما را انتظار میکشد، از عهدهی این قلم و حوصلهی این نوشتار خارج است. ما بر حسب وظیفه، آنچه شرط بلاغ است با بزرگان گوییم، تا باز، کی و کجا توفیقی به چهکَس دست دهد که جُهدی علمی به خرج دهد و این داوریهای ما را به نزد داوران بیندازد... والله المستعان.
@saraeer