🌷🦋 شهید حجت الله محسن پور 🌺 من و حجت الله در یک گردان و یک عملیات باهم بودیم گردان مسلم بن عقیل، عملیات والفجر ۸ 🦋 شب عملیات والفجر ۸ بود 🤩 شب های عملیات حال و هوای خاصی داشت که قابل توصیف نیست ☺️😭 🍊 همه آماده می شدند برای سوار شدن به قایق ها 🚤 برای رفتن به اروند و اسکله فاو 💐 اون شب همه دور هم جمع شده بودند و همدیگر را در آغوش می گرفتند 🤗 و خداحافظی می کردند ☺️ حجت به من رسید 🌹 مرا در آغوش گرفت و گفت: 🍃 داداشی 😘 اگه شهید شدی، ما رو فراموش نکن😭 لبخند زدم و گفتم : من اهل این مقامات نیستم 😕 ولی تو هم از حال و احوال خودت با خبرم کن ❤️ 🌸✨ گفتم داداش، اگر توفیق 🕊 پیدا کردی منو فراموش نکن😭 🌀 به روایت : برادر شهید 😊 https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani