هدایت شده از جبهه انقلابی جنوب
🌐 جعبه سیاه انفجار پیجرها در لبنان 🔹 با مشخص شدن علت انفجار پیجرهای حزب‌الله در عصر دیروز ۲۷ شهریور مبنی بر این که حدود ۳۰ گرم مواد منفجره در آنها کار گذاشته شده بود و همچنین انفجارهای امروز در دستگاه‌های بی‌سیم و دیگر ابزارهای ارتباطی ملاحظاتی درباره دیگر ابعاد عملیاتی این رویداد، کارکرد نظامی و امنیتی آن، جنبه‌های سیاسی و اهداف اقدام و در نهایت زمان‌بندی آن مطرح می‌شود: 🔸 به لحاظ عملیاتی دو احتمال هک و حمله سایبری و جاسازی موادمنجره در داخل پیجرها مطرح بود که مشخص شده گزینه دوم درست بوده است و البته فرایند منفجر کردن مواد از طریق پیام خود شامل سطحی از حمله سایبری است. این امر سوالاتی درباره شیوه کار گذاشتن مواد منفجره ایجاد می‌کند. در این رابطه می‌توان سه احتمال را باید مدنظر قرار داد: نخست، جاسوسان اسرائیلی خود را تأمین‌کننده پیجرها معرفی کرده و خود اقدام به فروش این محموله کرده‌اند. دوم نیروهای این رژیم در فاصله خرید تا تحویل دستگاه‎ها به حزب‌الله توانسته‌اند در میانه راه در حین حمل‌و‌نقل یا در انبارها چنین موادی را در آن‌ها جاسازی کنند. سوم این که چنین اقدامی در کارخانه سازنده (گلد آپولو تایوان یا شرکت مجارستانی دارای امتیاز از گلد آپولو) انجام شده باشد. احتمالی که با توجه به نفوذ رژیم صهیونیستی در صنایع الکترونیک جهان نمی‌توان دور از نظر داشت. 🔸 به لحاظ کارکرد نظامی و امنیتی مهم‌ترین بحثی که مطرح می‌شود تاثیر بر توان حزب‌الله است. این اقدام از یک سو با هدف قرار دادن مکانیزم عمومی ارتباطی نیروهای حزب‌الله توان عملیاتی و به ویژه زنجیره تصمیم تا اقدام را تحت تاثیر قرار می‌دهد و ممکن است در کوتاه‌مدت باعث جلوگیری یا کاهش سطح عملیات‌های آن و یا جلوگیری از دفاع موثر در زمان جنگ احتمالی شود. از سویی دیگر علاوه‌بر شهادت چندین نفر، تعدادی از رزمندگان حزب‌الله را مجروح کرده است که اگر چه تعداد آنها در مقایسه با کل نیروهای آماده حزب‌الله اندک است اما به هرحال تاثیراتی منفی بر توان عملیاتی آن می‌گذارد. به علاوه تاثیر این رویداد بر روحیه رزمندگان حزب‌الله را با توجه به ایجاد این گمان در آنها که توسط دشمن شناسایی و کنترل می شوند نیز نمی‌توان نادیده گرفت. همه این موارد مقطعی است و تاثیر آن در موازنه میان حزب‌الله و رژیم صهیونیستی بسیار جزئی است با این وجود چنانچه تصمیم رژیم صهیونیستی بر جنگ باشد چنین اقدامی می‌تواند به مثابه مشت اول در درگیری نیز نگریسته شود. 🔸 از بعد سیاسی و اهداف اقدام چندین مورد قابل ذکر است. نخست این که به هرحال دو طرف در سطحی از جنگ هستند و زدو خورد بخش طبیعی این روند است و شاید نیاز به هیچ دلیل دیگری نباشد به ویژه که رژیم صهیونیستی هیچ حدومرزی در ارتکاب جنایت نمی‌شناسد. دوم، آن را می‌توان پاسخی به عملیات اربعین یا طرح مورد ادعای رژیم صهیونیستی مبنی تلاش ‌حزب‌الله برای ترور یک مقام امنیتی سابق این رژیم، با هدف ارسال یک پیام بازدارنده به حزب‌الله در تعقیب چنین اقداماتی قلمداد کرد. سوم این که دو روز قبل‌تر حمله انصارالله با موشک هایپرسونیک به تل‌آویو ضربه‌ای بزرگ به اعتبار این رژیم وارد کرد و این رژیم نیاز داشت با نوعی قدرتنمایی از تاثیر آن بکاهد. 🔸 مسئله بعدی زمانبندی است. علاوه‌بر نیاز رژیم به قدرتنمایی بعد از دریافت ضربه سنگین از انصارالله، در این رابطه چند عامل دیگر مطرح است. نخست این که گفته شده است برخی نیروهای حزب‌الله به این پیجرها مشکوک شده بودند و ممکن بود با شناسایی و خنثی کردن، این کارت از دست رژیم صهیونیستی خارج شود. دوم مسئله تغییر ثقل تمرکز ارتش رژیم به جبهه شمال و در واقع همان ضربه اول برای آغاز جنگ تمام عیار یا حداقل خارج شدن از فضای بی عملی ناشی به بن بست رسیدن آن در غزه از یک سو و پاسخ به فشار افکار عمومی این رژیم در مورد بازگرداندن امنیت مناطق شمالی است. نکته بعدی شکاف داخلی و فشارهای سیاسی به نتانیاهو و کابینه ائتلافی اوست. ✔️ در واقع نتانیاهو هر موقع سطح فشارهای فزاینده سیاسی علیه او از حد خاصی عبور کرده کارتهای مشخصی را رو کرده است تا از زیر این فشارها خارج شود. در زمانی که گانتز و آیزنکوت از کابینه اضطراری خارج شدند و فشارها برای استعفای نتانیاهو زیاد شد او دستور انجام یک عملیات ویژه با کمک نیروهای آمریکایی و آزادسازی چنداسیر در غزه را صادر کرد. در زمانی که فشارهای داخلی و خارجی بر او برای پذیرش آتش‌بس و همچنین اختلافش با وزیر دفاع (گالانت) زیاد شد او اقدام به ترور فواد شکر و اسماعیل هنیه کرد و اکنون نیز همزمان با اوج گرفتن اختلافات با گالانت و بحث تلاش برای برکناری او و وارد کردن گیدعون صعر به کابینه چنین اقدامی را انجام داده است. ✍🏻اندیشکده راهبردی تبیین