~🕊 🌴✨ وقتی محمد شهید شد ، یڪی از همسایه‌ها ڪه مغازه‌دار بود و از نظر ایمان ڪسی رویش حساب باز نمی‌ڪرد آمد و گفت : شما نمی‌دانید چه ڪسی را از دست داده‌اید! گفتم:چطور ؟ گفت : محمد آقا مبلغ ڪمی ڪه از بسیج می‌گرفت را به من می‌داد و می‌گفت : صبح جمعه با این پول صبحانه‌ای تهیه ڪنید و به مسجد ببرید برای آنهایی ڪه دعای ندبه می خوانند. این پول مال خودم است و چون می‌دانم حلال است برای این ڪار خیر به شما می‌دهم. بااین ڪارش می‌خواست ڪه این آقا را به سمت مسجد گرایش دهد و همسایه ها نسبت به این آقا نظر خوبی پیدا ڪنند . 🌷 http://eitaa.com/joinchat/2233860114C85ab382f71