#داستان_های_پند_آموز
🍃 اصحاب و یاران گِرد پیامبر را گرفته بودند و به سخنانش گوش می دادند.
🔸 ناگهان دیـدنـد پسر بچه ای نزد پیامبر آمدو گفت: ای پیامبرخدا, من پسری هستم که پدرم از دنیا رفته است، مادر و خواهرم نیز بی سرپرستند.
از آنچه خداوند به شما عنایت فرموده است به ما کمک کن .
✨ پیامبر به بلال فرمودند: به خانه من برو و هر غذایی که یافتی آن را بیاور.
🌴بـلال به حجره هایی که مربوط به پیامبر بود رفت وپس از جستجو 21 دانه خرما پیدا کرد و به خـدمـت ایـشان آورد.
☀️ پیامبر به آن پسر فرمودند: بیا این خرماها را از من بپذیر.
🌴هفت دانه آن مال خودت , هفت دانه دیگر مال خواهرت , و هفت دانه باقیمانده مال مادرت باشد .
✅ در این هنگام یکی از اصحاب به نام معاذ, دست نوازش بر سر آن یتیم کشید و گفت : خداوند تو را از یتیمی بیرون آورد و جانشین پدرت سازد .
🟢 پیامبر(ص ) به معاذ فرمودند: محبت تو را به این یتیم دیدم.
☑️ بدان که هرکس یتیمی را سرپرستی کند و دسـت نـوازش بـر سـر او بـکـشـد, خـداونـد بـه تـعـداد هـر مـویـی کـه از زیـر دسـت او مـی گـذرد,پاداش شایسته ای به او می دهد, گناهی از گناهان او را محو می سازد ومقام او را بالا می برد.
مجمع البیان , ج1 ,ص 506