ای خدای مهربان و نازنین خالق این آسمانها و زمین صاحب فرقان و قرآن مبین مالک روز جزا ٕ ویوم دین توفلک را اینچنین افراشتی کهکشانها رادرآن بگذاشتی توجبال و دشت و دریا و دَمَن‌ گسترانیدی بزیر پای من آسمان نیلی و شمس و قمر چهچه بلبل بهنگام سحر جلوهٔ زیبای آغاز فلق نوررنگارنگ خورشید و شفق اشک شبنم بر جبین لاله ها دشت سرخ مملو از آلاله ها عشقبازی گل و پروانه ها کودکان خفته درویرانه ها چالش آب و زمین و آفتاب درد دل با آسمان وماهتاب زندگی برفرش زیبای حصیر زیر سقف صاف شبهای کویر چشمهای خستهٔ بابای پیر سفره ای بانان وخرما و پنیر صحنهٔ ناب غروب آفتاب انعکاس نور آن بر روی آب هر چه زیبائیست جمله زان تست جلوه ای از حسن بی پایان تست تو مرا از حب خود انباشتی در دلم مهر نبی را کاشتی تو علی را سرور من کرده ای مقتدا و رهبر من کرده ای تو بمن حب ولایت داده ای به ولی اذن شفاعت داده ای من به زهرا و علی دلبسته ام از گناهانم ملول و خسته ام در دلم مهر محبان علیست تار و پودم رشته از خان علیست جان من قربان اولاد علیست تابع فرمان اولاد علیست تا به زهرا و علی وابسته ام از غم دنیا و عقبی رسته ام توبمن درس محبت داده ای تا بگیرم دست هر افتاده ای حال این عبد ذلیل و ریش تو اوفتاده بر زمین در پیش تو بنده ای درمانده و وامانده ام از توان واز تکاپو مانده ام ازتکدی های دنیا خسته ام چشم بر احسان مولی بسته ام تو هدایت کن مرا بر راه راست لطف کن بر بنده ات بی کمّ و کاست من ترا تنهاستایش میکنم رو به درگاهت نیایش میکنم پس به حق خامس آل عبا که ببخشی و بیامرزی مرا ای خداوند نیای هشت و چار بارش احسان خود بر من ببار « سید محمود ضیائی » 🍃🍂🍃༻🌹༺‌‌‌🍃🍂🌱 🍃🍂