خب تا تو راه بغدادم جونم براتون بگه که دنیا خیلی کوچیکه، میری دوراتو می‌زنی، خراب می‌کنی، چشاتو که وا می‌کنی می‌بینی همون جایی نشستی که نه ماه قبل نشسته بودی و خجالت می‌کشی از خواسته‌هایی که اون موقع داشتی. احتمالا بعدا هم از خواسته‌های امروزت خجالت بکشی و همینجوری عمرت بگذره تا بمیری.