SedayeEnghelab-Dastan1124 آهنگ زنگ.mp3
5.66M
📢 شماره۹۳۱ 💠داستان 💠دکمه برگشت ✍ نفیسه محمدی 🎙گفتم: «حالا واقعاً نیازه که اینا رو یاد بگیری؟» خندید و همانطوری که چشمش به صفحه رایانه بود، گفت: «بله که نیازه، تا حالام هر چی یاد نگرفتم ضرر کردم... باید یاد می‌گرفتم...» چند نکته ظریف دیگر هم گفتم و یادداشت کرد. کمی شیطنت کردم و نکته سختی را توضیح دادم، خیلی دقیق و موشکافانه همه چیز را نوشت و کمی تمرین کرد، بعد در حالی که گیج شده بود، پرسید: «این پنجره که گفتی باید باز بشه چی بود؟ چرا نیست؟ من نمی‌تونم ببینمش... کجاست؟» خندیدم. گفتم: «فراریش دادی دیگه...! دقت کن مامان، چند بار بگم؟ حالا تمرین کن، اما هر سؤالی داری آخر کلاس بپرس...» لبخند زد و گفت: «سرکلاس من مامانت نیستم، بگو خانم فرامرزی...» 🆔 @sedayeenghelab_ir ➖➖🍃🌺🍃➖➖🍃🌺🍃➖➖