صبح شده؛؛ با صدای جیک جیک چنتا گنجشک چشماتو باز کردی و یه نفس عمیق کشیدی و بدنتو کِش دادی🤗 گوشه چشمت، به نوریه که داره از درز پنجره اتاق مادربزرگ به صورتت میخوره؛ صدای قل قل سماورشو میشنوی؟؟ عطر چای تازه دمی که برات ریخته و گذاشته تو سفره کنار نون و ظرف پنیر و کره، چطور ؟!!☺️ و منتظری تا با لحن لرزون و قشنگش صدات کنه: پاشو نور چشمی، پاشو ننه صبحونه از دهن افتاد😍 همشششش عششششقه عششششق؛❤️ کیا هنوز ازین روزهای عاشقی تجربه میکنن؟ یاد قدیما بخیر😑 @sedayehakim 🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼🍀🌼