🔻
توضیح دربارۀ نارواییِ «ائتلاف عملگرایانه»
✒ مهدی جمشیدی
۱. نظر حقیر، برآمده از "تاریخ انقلاب" هست. بسیاری از ذهنیّت بنده، حاصل همین تاریخ فشرده هست و گاه ناخودآگاه، امروز را در آینۀ آن گذشتۀ پُرحادثه میبینم.
۲. در جریان انقلاب، این بحث مطرح شد که آیا میتوان بر سر "برانداختن حکومت پهلوی" با نیروهای مبارزِ "مسلمانِ التقاطی" و "غیرمسلمان"، ائتلاف کرد یا خیر؟ این پرسش، آنچنان "بنیادی" بود که یک "شکاف بزرگ" در میان نیروهای انقلابیِ مسلمان ایجاد کرد و فضا، دوپاره شد. در یک سو، "مطهری" بود که از "خلوص" دفاع میکرد و در سوی دیگر، "بهشتی" که از "وحدت" سخن میگفت.
۳. این مناقشه به "امام خمینی" که در نجف بود، عرضه شد. امام به طور قاطع پاسخ داد که باید جانب "خلوص" گرفت.
۴. در نگاه عملگرایانه، "هدف"، "وسیله" را توجیه میکند. ازاینرو، "هدف مشترک"، هر نوع ائتلافی را برمیتابد. البتّه در اینجا مقصود از هدف، "مقاصد سلبی" است، وگرنه جریانهای متنوّعِ فکری و ایدئولوژیک، "هدف واحدِ ایجابی" ندارند.
۵. مطهری بر این باور بود که ائتلاف با نیروهای مبارز التقاطی، چند اشکال دارد:
الف. "ایدئولوژی" بر "مبارزه" ترجیح دارد و فرع بر آن نیست که بهخاطر آن، به حاشیه برود.
ب. آنها نیروهای ما را "جذب" تفکّر خود میکنند.
ج. پس از پیروزی، "سهمخواه" خواهند شد و "بخشی از قدرت" را طلب خواهند کرد.
۶. متأسفانه هر سه اتّفاق نیز در عمل رخ داد، از جمله دربارۀ سازمان مجاهدین خلق.
۷. یک "جنبش/ جریان/ حرکت اجتماعی" - در قلمرو دورنی جامعۀ اسلامی - اگر بخواهد بر مدار "حقیقت" و "ایدئولوژی" سیر کند، چارهای جز "مرزبندی" و "ترجیح تکلیف بر نتیجه" و "اصالت مکتب نسبت به عمل" و "حسّاسیّت وسیله در نسبت با هدف" ندارد.
۸. البتّه این سخن به معنی "نگاه صفر و صدی" نیست؛ چنانکه مصباح نظریۀ "الگوی دوایر متحدالمرکز" را در مناسبات سیاسی مطرح کرد و بر اساس آن گفت همکاری و همگرایی ما با دیگران، حالت "پیوستاری" و "طیفی" دارد و هرچه نزدیکیِ فکری، بیشتر باشد، تعامل نیز بیشتر خواهد بود. پس میتوان حداقلها و حدنصابهایی را در نظر گرفت.
۹. جریان انقلابیِ اصیل، هم در "صورتمسأله" و هم در "راهحل"، شکافهای جدّی با اصلاحطلبان و اصولگرایان و عدالتخواهان دارد.
۱۰. "جریان اصلاحات"، از اساس و از آغاز، "انحراف فکریِ بنیادی" داشته و دارد و هرگز نباید با آن ائتلاف کرد. جریان اصلاحات، برجستهترین مصداقِ کنونیِ "اسلامِ التقاطی" هست و به تعبیر مطهری، "التقاط" از "الحاد"، خطرناکتر است. به یاد داشته باشید که رهبری گفت: اسلامِ رحمانی یعنی معارف نشأتگرفته از لیبرالیسم.
۱۱. "جریان عدالتخواهی"، یکپارچه نیست. کسی همانند دوست عزیز دیرینهام، محمدصادق شهبازی نیز در آن است که یک انقلابیِ صادق و اصیل است. اما در عین حال، کسانی نیز در آن حضور دارند که "معیارهای اخلاقی" را مراعات نمیکنند. ما نمیخواهیم با "محرّمات اخلاقی" در برابر "محرّمات اقتصادی" بایستیم. به علاوه، "فروکاهیدن عدالت به حوزۀ اقتصاد" نیز خودش خلاف عدالت است. دورۀ "توضیحهای تکبُعدی" به سر آمده است.
(پیوست به گفتگوی پنجم)
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi