🔻
دولتِ بازگشت به اصالتهای انقلابی:
«نقطۀ عطف» نسبت به گذشته
مهدی جمشیدی
۱. نمیتوان گفت «گذشته»، گذشته است. گذشته، یک «تاریخ» نیست که با سپریشدن «زمان»، بگذرد و تمام بشود، بلکه گذشته، ساختۀ «سیاستها» و «برنامهها» و «کارهای انجامشده و انجام نشده» است. اگر چنین است که است، پس گذشته میتواند تا سالها بر «حال» و «آیندۀ» ما سایهافکن باشد و ما را رها نکند. ما در حصار شرایطی هستیم که میراث گذشته است و این میراث، تا مدّتها، ما را در درون خود تعریف میکند. ازاینرو، «جابجاییهای سیاسی» بهمعنی رخدادن تحوّلات دفعی و ناگهانی نیست و نباید توقع داشت که با چرخش از دولتی به دولتی دیگر، وعدههای دولت جدید، یکباره محقّق شوند و امور پراکنده و درهمریخته، سامان یابند. دولت جدید، تا مدّتها درگیر تنّفس در فضایی است که طی هشت سال، ساختهوپرداخته شده است و گریزی هم ندارد. «ساختارهای کلان اجتماعی»، مغلوب ارادههای ما نیستند که بتوان با معجزه، وضع را بهناگهان، وارونه کرد. آنان که شتابزدهاند و بیصبری میکنند، نه «تاریخ» را شناختهاند و نه قدرت «ساختارهای ریشهدارِ به ارث مانده از گذشته» را. باید از درون همین «شرایط فروبستگی» و «فضای انقباضی»، راهی به بیرون یافت و چشماندازی نو آفرید. آنکه در قفس است، قفس را میشکند و از پرواز، سنّت میسازد. باید در تنگنای همین قفس تاریک، روزنهای یافت و میلههای پولادینِ ساختار را شکست. بدینجهت، دولت جدید ناچار است در «فضای قهری و موروثیِ بهجامانده»، کنشگریِ مقدّماتیِ خویش را تعریف کند و بهتدریج، خویشتنِ متفاوتش را نشان بدهد.
۲. اگر آن گذشتهای که در اینجا به آن اشاره شد، بیاندازه تلخ و تباه باشد، دشواریهایش چندین برابر خواهد شد و چرخش و انتقال نیز، دیریابتر. دربارۀ گذشتۀ هشتسالهای سخن میگوییم که حاکمیّت و جامعه، «متوقف» بر برجام شد و همۀ امکانهای تاریخیِ ما، «مشروط» به ارادۀ دیگریِ تمدّنیمان گردید. ایران در آن هشتسال، ایستاد و درجا زد؛ چراکه همهچیز به برجام، «مشروط» و «موقوف» شد. هنگامیکه علّتالعلل در بیرون از ارادۀ ما تعریف شود و از ما، تصویری سست و ضیف ترسیم شود، عاقبتی جز این نیز در انتظار نخواهد بود. ما دربارۀ یک «گذشتۀ متوسط» یا «گذشتۀ رقیق» سخن نمیگوییم؛ بلکه سخن دربارۀ «گذشتۀ روبهعقب و پسرونده» است که فرصتها و مجالهای مهمی را از ما ستاند و چالشهای بزرگ آفرید و مصائب تلخ پدید آورد. هم دردهای تازهای شکل گرفتند و هم دردهای دیرینه، ریشهدارتر شدند و تلخیهای فراوان آفریدند. پایان هیچ دولتی، اینگونه دستخوش آسیبدیدگیِ «امید اجتماعی» و «اعتماد سیاسی» نبوده است. این وضع در مقایسه با تمام دهههای پساانقلاب، بینظیر بود. برایناساس، درنظرنگرفتن این گذشتۀ ناخوشایند و غمبار، منصفانه و واقعبینانه نیست و نباید قضاوت دربارۀ کارنامۀ یکسالۀ دولت جدید، فارغ از لحاظکردن «شرایط مردابگونه»ای باشد که از دولت پیشین به او رسید.
۳. دولت جدید، نشان داده است که به وعدههایش، تعهّد و وفاداری دارد و آرمانهایش، انتخاباتی و تشریفاتی نبودند. «قصد گرهگشایی» و «ارادۀ تحوّل»، واقعیّت این دولت است؛ چنانکه در بخشهای مهمی نیز، جنبۀ عملی و عینی یافته است و مشاهدهشدنی است. این دولت بر آن است که نهفقط «امتداد» آن گذشتۀ تباه نباشد، بلکه مسیرهای تازه و راههای روشنی را بگشاید و نظریۀ «دولت اسلامی» را بهعنوان مرحلۀ سوّم از شدنهای تکاملیِ حرکت انقلابی، تحقّق ببخشد. در این دولت، نشاط و طراوت به چشم میخورد و همچنین میل به عبور از دیوانسالاریهای تثبیتشده و غیرانقلابی. این دولت، خواهان پیشروی بر اساس امکانهای بومی و اینجایی است و چشم امید و اعتماد به ارادۀ غرب، ندوخته است. همین نگاه و برداشت، بهمعنی «یک گام تعیینکننده به جلو» است و میتواند افقهای تاریخیِ ما را وسعت بدهد و ظرفیّتهای وطنی را شکوفا سازد. این دولت، راههای ساده امّا کمفایده و ناپایدار را انتخاب نکرده است و نمیخواهد مردم را با گشایشهای موقتی و سطحی بفریبد. همۀ این چشماندازها، از «تغییر ریل» در دولت جدید حکایت میکنند؛ اینک در، بر پاشنۀ دیگری میچرخد و به فضل الهی، اتّفاقات مبارک و دلگرمکنندهای در راه هستند. ازاینرو، باید به تداوم و تقویّت «ارادۀ انقلابی» در این دولت کمک کرد و به آن، «شهامت ساختارشکنیِ هرچه بیشتر» بخشید تا الگوهای فرسودۀ گذشتهها، بازنگردند و روزمرّگی و اکنوناندیشی، مانع چشمدوختن به «جابجاییهای ساختاری» نشوند. «گام دوّم انقلاب»، محتاج دولتی است که همچون «نقطۀ عطف»، ما را از گذشته برهاند و با شتابی معقول و حکیمانه، انقلاب را از مرحلۀ دولت اسلامی عبور بدهد.
📎سرمقاله روزنامۀ ایران:
https://www.irannewspaper.ir/newspaper/page/7990/1/624484/0#pagedetails
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi