اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ترکیب‌بند میلاد حضرت علی‌اکبر علیه السلام غزل‌آبادِ قلبِ من دوباره شور می‌گیرد وَ از دلدارِ سیمین‌چهره قدری نور می‌گیرد کمی تا قسمتی حال وُ هوایِ عشق‌بازی را قلم بهرِ نوشتن از شما مأمور می‌گیرد تمامِ فکر و ذکرم راهِ وصلِ خانه‌یِ ارباب گرفته همچنان موسی که راهِ طور می‌گیرد ببین گل‌خنده‌یِ لیلایِ دل بر طفلِ لیلا را از این خنده زمین و آسمان دستور می‌گیرد ستاره ماه و خورشید از وجودِ زاده‌یِ دلبر برایِ جلوه‌ای ناب و نوین منظور می‌گیرد خدا ثانیِ پیغمبر به دلبر می‌دهد هستی .... برایِ عشق و سرمستی بساطی جور می‌گیرد در این گهواره گویا چشمِ ختم‌الانبیا وا شد وَ یا این خانه جایِ کعبه زایشگاهِ مولا شد رسول‌اللّهِ‌ بی وحی وُ علیِ بی ولایت اوست نهایت نیست امّا صورتی از بی‌نهایت اوست متانت یاس‌وار وُ قدُّ و قامت همچنان عبّاس همیشه همرَهِ ساقی گَهِ رزم وُ سِقایت اوست علی صولت حسن سیرت‌‌ حسینی مکتب و آئین‌‌‌ وَ در منظومه‌یِ زیباییِ هاشم قیامت اوست خطیبی مثلِ سجّاد و بشیری همچنان زینب یقین دارد یقین مصداقِ ایثار و شجاعت اوست اذانش‌‌ خوشتر از آوایِ داوودی و سیمایی که صد یوسف کند شیدا فقط با یک اشارت اوست گرفته تیغِ یاریِ حسین‌ِ ابنِ علی در دست میانِ هاشمیون اوّلین گامِ سعادت اوست به اربابِ دو عالم داده حق خورشیدِ روشنگر علی‌اکبر به دنیا آمده یا حیدری دیگر فَلک مَجذوبِ برقِ چشمهایت اکبرِ لیلا مَلک پَر فرش کرده زیرِ پایت اکبرِ لیلا علی اُسلوبی و زهرا خصالی و رسول‌اللّه به یاد آید زمانِ رونمایت اکبرِ لیلا علیِ کربلا وقتی به میدان می‌گذاری پا زمین لرزان به زیرِ گامهایت اکبرِ لیلا رَجزهایِ تو آرامِ دلِ سردارِ اسلام است صفِ کفّار پاشید از صدایت اکبرِ لیلا زَوایایِ وجودِ من خدایی می‌شود وقتی ... نصیبِ حالِ من باشد دعایت اکبرِ لیلا شبِ جمعه که می‌آید دلِ کرب‌وبلایی را به هر سو می‌کشد حال و هوایت اکبرِ لیلا بلندایِ نگاهت کرده یا مولا دلم شیدا منِ گم‌گشته راهم را به نامت می‌کنم پیدا از آن روزی که شد روزیِ این عاشق مقامِ تو دلِ زارِ منِ بیچاره را حق زد به نامِ تو میانِ کوچه و پس‌کوچه‌هایِ شهرِ دل مانده هنوزم یا علی‌اکبر دلِ تنگِ غلامِ تو صدایِ چاوُشِ هر قافله قلبِ مرا کَنده سلامی گفته بر شاه وُ شنُفته اَلسّلامِ تو مرا کرب‌وبلایی کرده‌ای حالا چه سودایی‌ست که باید دور باشد از حرم این مرغِ بامِ تو صدایت یاحسین است و نوایم‌‌ یاحسین امّا زمین تا آسمان فرقِ کلامَم با کلامِ تو اگر چه من گنهکارم ولی می‌دانم آقا جان که بد را رَد نکردن از درِ خانه مَرامِ تو زمینه کرده حق جشنِ تو را بهرِ ظهورِ یار صدایِ عشق آوردی وُ رَدّی از عبورِ یار ببخشا جرمِ این عاشق اگر ناقص سخن گفته گنهکار است می‌دانی ولی یابن‌الحسن گفته @sehreashk