من المحراب الی الباب 📍خاطره نگاری طلاب در ارتباط با مرحوم سید رضا موسوی ✍ میثم صحبتلو ◀️ مرداد سال ۱۳۹۳: حاج آقا سلام! _سلام علیکم ببخشید حاج آقا تو حوزه ثبت نام کرده ام، میشه برگه تاییدیه مرا امضا بفرمایید؟ حاج آقا با تبسمی برگه را از من می گیرند و ضمن امضای آن، می فرمایند دوستانتان را هم به تحصیل در حوزه تشویق کنید!! 🔹️اواخر دهه ۸۰ بود که اولین بار برای ادای نماز به مسجد سید الشهدا (ع) رفتم. مسجدی زیبا و جمع و جور، که شور جماعت و حیات اجتماعی اهالی آن کاملا به چشم می آمد. در این مسجد نماز جماعت را بلافاصله بعد از اذان شروع می کردند و زودتر هم به پایان می رساندند. 🔹️با جوان هایش هم کلام و با پیرمردهایش دوست بودم. من در آن ایام نوجوانی ۱۴_۱۵ ساله بودم که در هیاهوی دنیای جدید و فضای پرتلاطم مقطع دبیرستان، دنبال یک ملجا و پناهگاه می گشتم. جایی که بتوانم پیرایه های روحم را در آنجا بشویم و از زلال معرفتش جانم را سیراب کنم. 🔻🔻🔻 قسمت دوم