🔻من المحراب الی الباب 📍حاج آقا با متانت و بزرگواری تمام به سوالاتم پاسخ می دادند و گاها درب منزلشان می ایستادند تا جواب من کامل شود. سلام و علیک های طول مسیر را مدیریت می کردند تا سر رشته صحبتمان گم نشود! 🔸و من پس از بدرقه حاج آقا، دوباره آن مسیر را بر می گشتم و با دلی لبریز از رضایت و عشق الهی، سرمست از افزایش اطلاعات دینی ام، حس کسی را داشتم که جایزه اسکار بهترین بازیگر و یا جایزه توپ طلا ی فیفا را گرفته باشد! قدرت تصویر سازی از حوادث و نقل وقایع ماضیه، از برجسته تمرین توانمندی های این سید جلیل القدر بود. اگر به مسافرتی می رفتند با شیرین زبانی، بخش های مفید و موثرش را برای ما بازگو می نمودند. ذکر خاطرات مشترک با علمای بزرگ و نیکان درگذشته، از جذاب ترین صحبت های این عالم فرزانه بود. 📍ایامی که قرار بود به سفر زیارتی بروم، به ایشان اطلاع می دادم و این مرد بزرگ با کمال فروتنی از من نوجوان التماس دعا می نمودند. سال ۹۲ که به عمره مشرف شدم، گمانم به نیابت از ایشان طواف کردم و برایشان دعا نمودم. آخر او یگانه من بود! ⭕️ منی که با آخوند جماعت ارتباط نداشتم و حشر و نشر با عالم برایم یک مفهوم انتزاعی بیش نبود. روحانیت را در قاب تلویزیون یا لطیفه های کنایه دار پدرم تصور می کردم، اکنون با حاج آقای موسوی طیبی، اخت شده بودم. 🔻او در نظرم یک شخص معمم جامع الاضداد بود. با هیبتِ مهربان، جدیِ شوخ طبع، سادهِ با سواد و با صلابتِ نرم خو... 🔻روزهایی که به نماز جمعه می رفتم، وقتی می‌دیدم امام مسجد ما خطبه می خواند، قند در دلم آب می شد. دوست داشتم به مردم بگویم که این خطیب آقای مسجد ماست! 🔸حاج آقا به اقتضای منصب امامت جمعه اش سیاسی بود اما سیاست زده نه..، قدرت داشت اما قدرت زده نه..، سواد زیاد داشت اما متکبر نه.. 🔸ایشان یک عالم انقلابی و ولایت مدار به تمام معنا بود. پیوسته از نظام و رهبری تمجید می نمود و بزرگوارانه برای امام امت و مقام معظم رهبری دعا می کرد. جدیت و صراحت ایشان برایم ستودنی بود. یادم هست روزی خطای تحلیلی یکی از علمای زنجان را به ایشان اطلاع دادم و متذکر شدم که فلان حاج آقا این اشتباه را کردند و چنین گفتند، بلافاصله ایشان جواب دادند: فلان حاج آقا غلط کردند!! حرفش کاملا اشتباه بوده است. 🔹حاج آقای موسوی طیبی، سال های آخر عمر پر برکتش را به دلیل کهولت سن و حادثه تصادف، با مشقت و سختی گذرانید و سر انجام در ایام شهادت مادر بزرگوارش حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) چشم از جهان فرو بست. همو که جانسوزترین روضه ها را در رثای خاندان پیامبر می خواند و خودش نیز با ذکر مصائب خاندان پیامبر بغض می نمود باز حرف دارم برای گفتن اما چه کنم؟ قلمم از حرکت باز ایستاده است. خدایش بیامرزد، عاش سعیدا و مات سعیدا @serat_zanjan