⭕️
اجتماع شخصیت دارد.
🔰 وجود رابطه حقیقى بین فرد و جامعه، خواه ناخواه منجر به وجودی دیگر مىشود، در نتیجه غیر از وجود تک تک افراد عالم که چند میلیارد نفرند یک وجود دیگری به نام مجتمع و با خواص و آثارى دیگر و قوىتر به نام آثار اجتماع پیدا مىشود.
🔺به همین جهت قرآن کریم غیر از افراد، براى اجتماع نیز وجود و عمر و شعور و... قائل است مثلا درباره عمر و اجل امتها مىفرماید:
" وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ" (اعراف / 34)
به خاطر همین است که مىبینیم قرآن همان عنایتى را که به داستان اشخاص دارد به داستان و تاریخ امتها نیز دارد بلکه اعتنایش به تاریخ امتها بیشتر است.
🔸 بنابراین هر جا قوا و خواص اجتماعى و فردى در تعارض بودند، قوا و خواص اجتماعى به خاطر اینکه نیرومندتر است بر قوا و خواص فردى غلبه میکند چون لازمه قوى تر بودن یکى از دو نیروى متضاد این است که بر آن دیگرى غلبه کند.
📚تلخیصی از ترجمه تفسیر المیزان، ج4 ، ص 152
حاشیه صراط؛
ممکن است تصمیمی در جامعه، در ابتدای امر خوشایند عدهای نباشد اما باید عاقبت و خروجی منافع آن تصمیم را برای جامعه لحاظ کرد سپس در مورد آن قضاوت کرد.
https://eitaa.com/serat_zanjan