صراط المستقیم
کد خبر: ۲۱۲۰۹۳۶ 1⃣ بخش اول بازخوانی ترور مجید شریف واقفی 🔵 روز 16 اردیبهشت 1354 مجید شریف واقفی یک
کد خبر: ۲۱۲۰۹۳۶ 2⃣ بخش دوم بازخوانی ترور مجید شریف واقفی ♨️ ترور شریف واقفی ⭕️ مرکزیت سازمان در اسفند ماه 1353 ، از طریق لیلا زمردیان همسر شریف واقفی ، که ضمناً رابط وی با سازمان بود، دریافت که شریف واقفی که به دلیل مخالفت با انحراف ایدئولوژیک قبلاً از مرکزیت تصفیه شده بود ، « مسلح » است . لیلا در یک متن انتقاد از خود پس از اینکه از طرف مسئولش متهم شده بود که حقایق را نمی گوید اعتراف کرد که از همان آذر ماه 53 می دانسته که شوهرش مسلح است ولی گزارش نکرده است. 🔵 ضمناً صمدیه لباف نیز یکی دوبار به وحید افراخته گفته بود که دیگر به دلایل اعتقادی نمی خواهد با سازمان کار کند. این مسئله نیز شایبه ارتباط منظم مخالفین را برای هسته مرکزی سازمان تقویت کرد و لذا تصمیم به مذاکره اولیه با مخالفان گرفتند. 💢 طی چند تماس که در فروردین ماه 1354 بین وحید افراخته ، به نمایندگی از مرکزیت، با مجید شریف واقفی و صمدیه لباف گرفته شد ، آنان صریحاً اظهار داشتند که دیگر نمی خواهند با سازمان کار کنند و تصمیم به جدایی گرفته اند . از جمله توجیهات و انگیزه های مرکزیت سازمان در ترور وی و شریف واقفی ترس از نوعی انتقام گیری « مکتبی » بوده است؛ که تردیدی نیست قیاس به نفس کرده اند . مرکزیت توصیه کرد که شریف واقفی ، صمدیه لباف و سعید شاهسوندی را تصفیه فیزیکی (ترور) کنند ؛ و ضمناً با سیف الله کاظمیان ، سمپات صمدیه و انباردار آنها نیز بعد از ترور آن دو تماس گرفته شود. که «انبارک» را تحویل دهد. ⚪️ طبق قراری که از طریق لیلا زمردیان به شریف واقفی ابلاغ شد، وحید افراخته و او در ساعت 4 بعداز ظهر روز 16 اردیبهشت ماه 1354 در سه راه بوذرجمهری نو (15 خرداد شرقی ) ، باید یکدیگر را می دیدند. قبلاً محسن سید خاموشی و حسین سیاه کلاه در یکی از کوچه های خیابان ادیب الممالک مستقر شده بودند و در انتظار ورود شریف واقفی به سر می بردند که قرار بود علامت آن را منیژه اشرف زاده کرمانی بدهد. طبق برنامه ، لیلا ، همسر شریف بی آنکه از جریان ترور مطلع باشد او را تا محل ملاقاتش با وحید همراهی کرد و جدا شد. قرار بود در این ملاقات آخرین حرف ها زده شود و وحید احتمالاً و صرفاً به لحاظ تاکتیکی جهت انحراف ذهن شریف موافقت سازمان را به مجید شریف واقفی اعلام دارد. وحید وی را به داخل خیابان ادیب برد و زمانی که به کوچه محل استقرار دو عضو دیگر رسیدند و خواستند از آن عبور کنند، حسین سیاه کلاه یک گلوله از روبه رو به صورت شریف واقفی و وحید افراخته نیز گلوله ای از پشت سر به او شلیک کرد . جسد او به سرعت در صندوق عقب اتومبیلی که از قبل آماده بود قرار گرفت، وحید و دو نفر دیگر با رانندگی محسن خاموشی به سوی بیابان های مسگرآباد حرکت کردند. در آنجا شکم شریف واقفی توسط خاموشی و سیاه کلاه پاره شد و در آن، محلول بنزین و کلرات و شکر ریختند و آتش زدند. پس از سوزاندن جسد، آن را قطعه قطعه کردند و در چند نقطه دفن نمودند. به علت سوزاندن و مثله کردن جسد، یکی از دست های حسین سیاه کلاه مقداری سوخت که در نتیجه نتوانست در برنامه بعدی، که قرار بود ساعت 6 بعد از ظهر اجرا شود (ترور صمدیه لباف) شرکت کند. 📝 منبع : بازخوانی ترور مجید شریف واقفی http://www.iribnews.ir/fa/news/2120936 🔵 انتشار بدون لینک حرام است سروش http://sapp.ir/seratalmostaghim ایتا https://eitaa.com/seratalmostaghim2