بلند شدم ایستادم!
شروع کردم خوندن..
من میخوندم؛ابیعبدالله هم بلند بلند گریه میکردن
یه وقت بهوش اومدم..
دیدم عه من بیدارم!!
ایستادم دارم میخونم
هیچکسم دورم نیست،
ولی پرستارا دورم رو گرفتن دارن گریه میکنن-
دکترا دارن گریه میکن-
همه مریض ها دارن گریه میکن-