💠 صد و ششمین قرار 💠 بسم رب المهـ(عج)ـدی ... در غمبارترین روز سال، در غروبی تلخ و جانکاه ... در همان ساعات سخت و سنگینی که کسی را حتی یارای تصور آن نیست، همان لحظات جانسوزی که هر ساله در پیش چشمان اشکبارت مجسم میشوند و قلب نازنین ات را به درد می آورد ... در میعادگاه عاشقی گرد هم آمدیم، آمدیم برای عرض تعزیت و تسلیت .... آمدیم تا بگوییم داغ غربت و مظلومیت جد غریبت هنوز پس از هزار و اندی سال آنچنان آتشی بر جانهامان افکنده که تا ابد الدهر به سردی نخواهد گرایید .... مولای غریبم ... غم غربت و مظلومیت جد غریبت در آن نیمروز تلخ هر ساله قلبهامان را به درد می آورد، اما ... چگونه است که غربت هزار ساله تو را تاب آورده ایم و به یاری ات نمی شتابیم؟! حسین غریب زمان ... آقا جان ... بینش و بصیرتی عطا کن تا همانگونه که در این حسرت میسوزیم که ای کاش دست زمانه ما را به تأخیر نمی انداخت تا به یاری جد مظلومت بشتابیم، اینک ندای هل من ناصر تو را با گوش جان بشنویم و تمام توانمان را در یاری تو به کار گیریم. سه شنبه ای غمبار بدون رؤیت ماه رویت سپری شد ... اين سه شنبه به تاريخ نوزدهم شهریور ماه ۱۳۹۸ با پذیرایی " حلوا، خرما و شیر " ميزبان رهگذران بوديم. این هفته نیز با اهداء گلهای رز و مربم عطر یاد گل نرگس را در کوجه پس کوچه های شهر پراکندیم. میز قرآن و صلوات، میز خدمات پزشکی و میز کودک و نوجوان از دیگر خدمات خادمین بود. مهدی زهرا حسینی دیگر است غیبت او کربلایی دیگر است وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیْرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ .... @seshanbemahdavi