بسم رب المهـ(عج)ـدی .... . چشمانم را می بندم ... کبوتر دلم را روانه می کنم به قطعه ای از بهشت ... از دور به رقص پرچمهای سبز روی گنبدهای طلایی خیره می شوم، دست بر روی سینه میگذارم و سر تعظیم فرود می آورم ... با اشک‌ چشم وضو می سازم و زیر لب زمزمه می کنم ... السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ ... گویی بر بال ملائک قدم‌ می گذارم ... مشتی گندم برای کبوتران حرم میریزم و به سمت سقاخانه‌ روانه میشوم؛ جرعه ای آب می نوشم و سلامی پیشکش شاه عطشان می کنم. نزدیکتر میشوم، قلبم تندتر میزند ... زیارتنامه را برمیدارم و اذن دخول میخوانم ... با پای راست قدم در روضه منوره میگذارم، مشام جانم از عطر حرم‌ پر می شود، نسیمی دلچسب گونه ام را می نوازد. خادمها لبخند زنان به زوار خوش آمد میگویند .. .صدای سلام و صلوات از هر گوشه به گوش می رسد. لحظه دیدار فرا رسیده ... سر از پا نمی شناسم، چشمان بارانی ام ضریح طلایی را مواج میبیند ... در زیر قبه، گوشه ای می ایستم، دستهای گدایی ام‌ را بلند میکنم و برای سلامتی و فرج تو دعا میکنم، حضرت عشق ... اینجا بقیع است ... حرم چهار خورشید تابناک از تبار آفتاب ... سه شنبه ای دیگر فرا رسید ... قرار ما سه شنبه بیستم اردیبهشت ماه ۱۴۰۱،مقارن سالروز تخریب بارگاه ملکوتی ائمه بقبع علیهم السلام، . ای ولی حق تسلی بخش دلهای حزین خیز و سامان ده به گلزار پریشان بقیع  یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ .... @seshanbemahdavi