بسم رب المهـ(عج)ـدی .... به محضر "مادر پسران" که مشرف شد، عرض کرد: "خداوندگار تو را صبر عطا فرماید، عباس ات شهد شهادت نوشید". فرمود: "مرا از حسین ام خبر ده". عرض کرد: "سه پسر دیگرت نیز جان خویش را پیشکش حسین نمودند". فرمود: "پسرانم و هرآنچه در زیر این آسمان کبود است بفدای حسین ام. از پسرم حسین برایم بگو. خبر شهادت پاره قلبش، مولایش، حسین را که شنید صیحه ای زد و فرمود: " ای بشیر رگ های قلبم را به این خبر پاره کردی ....". زان پس تا واپسین روزهای عمر شریفش، مادر پسرانی که همگی جان فدای امام زمان شان شده بودند، بر بالای چهار صورت قبر بر حسین اش گریست ... تا الگویی باشد برای مادرانی که عباس پرور شدند؛ هم آنان که با جگری چاک اما لبخند بر لب میوه های دل شان را به پیشگاه امام زمان شان پیشکش نمودند. سه شنبه ای دیگر فرا رسید ... قرار ما سه شنبه پنجم دی ماه ۱۴۰۲، همزمان با شب رحلت جانسوز بانوی ادب، حضرت ام البنین علیها سلام، . معنی چشم انتظاری را نفهمیدم ولی جان مادرهای مفقود الاثرها العجل اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ... @seshanbemahdavi