بسم رب المهـ(عج)ـدی .... می گویند پاییز دلگیر است، من اما، پاییز را دوست می دارم؛ هوای ابری و گاه بارانی اش را ... برگ ریزان هزار رنگش را ... تماشای برگهای طلایی درخت توت کهنسال بر سنگفرش باران خورده حیاط را ... نشستن کنار آتش بخاری و نوشیدن یک فنجان چای داغ و ... اما مردمانی‌ را می شناسم که ماه هاست در گرما و سرما، سر پناهی نداشته اند ... مدت هاست نوشیدنی شان اشک چشم‌ بوده و خوراکشا‌ن خون دل ... باران را از پشت‌ پنجره اتاق گرم و نرم نه، در زیر چادرها و خرابه های باقی‌ مانده از خانه شان تماشا کرده اند ... و بجای تماشای برگریزان زیبای پاییزی، افتادن پیکر عزیرانشان را بر زمین به تماشا نشسته اند. همان ها که احوالشان بر تو پوسیده نیست؛ آنان‌که بارها در غمشان گریسته ای و شب و روز دست های مهربانت برایشان به دعا بلند است ... همان ها که تنها راه نجات شان، ظهور نزدیک توست، پدر مهربان جهانیان ... سه شنبه ای دیگر از راه می رسد ... قرار عاشقی مان سه شنبه بیست و نهم آبان ماه ۱۴۰۳، . تا نیایی گره از کار جهان وا نشود ...  وَاجْعَلْهُ اللّٰهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لَايَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ ... @seshanbemahdavi