مرده از گرسنگی یا زیر بمباران ها دنیایی که قربانی و جلاد را در یک سو می بیند با کمال افتخار و صداقت با بی طرفی کامل این یک چیز است و آن چیزی دیگر چگونه می توانم با آرامش بخوابم چگونه می توانم گوش هایم را از شنیدن باز دارم وقتی تمام یک خانواده زیر آوار خانه شان مانده اند و کمک رسانی ممنوع است گویی زمینی که آنها را می پوشاند بخشی از کره ی زمین نیست این یک چیز است و آن چیزی دیگر زندگی کردن در زندانی بزرگ با سلول هایی از آتش و خاکستر و توان بیرون آمدن از زیر آوار را داشتن با شکافتن زخم های خویش برای باز پس دادن گلوی جلاد تا به دنیای ریاکار بگویی این است قانون جنگل شمایان راه آزادی را پیدا کردن چگونه پودر کردن تانک را فراگرفتن این یک چیز است و آن چیزی دیگر مهم نیست که دنیا سکوت کند تو آزاد و بی آن که تسلیم شوی خواهی مرد تا نسل های آینده دفاع از یک آرمان را بیاموزند چه سودی دارد که دنیا را توبیخ کنیم تا نکوهش یا محکوم کند او می تواند آن طور که می خواهد محکوم کند اما برای پایان دادن به قتل عام کاهش غبار باروت و صدای شلیک و باز گرداندن روشنایی صبح محکوم کردن کافی نیست