🔺 بی‌خبر و با خبر! 🔹 جناب آمده مسائل معارفی را با خودش بیان کرده. می‌گوید: ای بی‌خبر بکوش که صاحب خبر شوی تا راه‌رو نباشی کی راه‌بر شوی این مسئله تلاش می‌خواهد. یعنی باید با خود بجنگی. با و خودت کنی. تا این کارها را نکنی، خبری پیدا نمی‌کنی؛ چون خبرگزاری‌های به نگاه می‌کنند، به نگاه می‌کنند و را می‌کنند. در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی یک مردانی بودند در این راه‌ها قدم گذاشتند و چیزهایی فهمیدند. مرحوم آسید نقل کرد از مرحوم آمیرزا (رحمة الله علیهم) گفت در زمان طاغوت، در حدود هشتاد، نود سال پیش، گفت ما رفتیم طرف ممالک شورویِ آن موقع که همه‌ی این ممالک شمال و این‌ها همه در اختیار بود. آن‌جا یک غاری بود که یک درونش بود. رفتیم او را دیدیم که در قاموس این شخص معنا نداشت!. از هر علمی، هر مطلبی از او می‌پرسیدی، آناً جواب می‌داد. این است!. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی اصلاً وجودت یک دیگری می‌شود، اگر کنی و خودت را مهار کنی، خواهش‌های نفسانی را مهار کنی. که می‌جویی برای نفسانیت‌ات نجویی، برای حیوانیت‌ات نجویی، برای در اختیار ستم‌گران گذاشتن دانش‌طلب نباشی. دست از مس وجود چو مردان ره بشوی تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی یعنی می‌تواند پیدا کند. اصلاً عوض بشود. ۸۵٫۸٫۲۴ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama