🔹 آدرس‌های غلط در مسیر تحول 🔸 نکاتی درباره خطر ارتجاع صداوسیما در حوزه برنامه‌سازی ⁦✍️⁩ سید علی سیدان بخش چهارم و پایانی: یکی از قالب‌های متداول در دنیا که مخاطبان زیادی دارد، «تاک‌شو» یا همان برنامه گفت‌وگومحور است. ما همین حالا نمونه‌هایی از تاک‌شو در تلویزیون داریم اما هیچ‌کدام نمی‌تواند مخاطب عمومی بیاورند. چرا؟ چون یا موضوعات این برنامه‌ها تخصصی است و عمومی نیست؛ یا پایدار و مستمر نیست و در طول زمان تبدیل به برند نمی‌شود؛ یا صراحت و شجاعت در طرح مسائل ندارد؛ یا برنامه زنده نیست و تصنعی و تحت کنترل به نظر می‌رسد؛ یا مهمانان برنامه ضعیف و دست‌چندم هستند؛ یا مجری برنامه نابلد و بی‌اعتقاد به کارش است؛ یا ساعت پخش خوب ندارد؛ یا پیوست فضای مجازی ندارد؛ یا همه این‌ها را با هم ندارد! شما 18 شبکه سراسری دارید اما یک برنامه گفت‌وگومحور استاندارد با موضوعات عمومی ندارید! چرا؟ چون نمی‌خواهید داشته باشید! همین فردِ مورد دعوا در قضیه اخیر، مگر چگونه چهره شد؟ با اجرای برنامه «شب شیشه‌ای» و «مثلث شیشه‌ای» که برنامه‌هایی «زنده» در ساعت طلایی آنتن بود؛ با مهمان‌های متنوع، عمومی و طراز یک. همراه با کمی چالش و صراحت و شجاعت در طرح پرسش. البته همراه با یک مجری متوسط که آن زمان مشهور نبود و با همین برنامه مشهور شد. استمرار و پایداری در برنامه‌ها، تمرکز دادن مخاطب و پرهیز از تشتت به‌ویژه در آنتن، صراحت و شجاعت در طرح بحث، توجه به قالب‌های پایه و امتحان‌پس‌داده تلویزیون، زنده بودن برنامه‌ها، استعدادیابی و اعتماد حداکثری به استعدادهای جدید انقلابی، توجه به برنامه‌های عمومی از نظر موضوع و پیوست فضای مجازی به‌منظور چرخیدن برنامه‌ها در فضای وب. این‌ها مؤلفه‌هایی است که می‌تواند برای ما برنامه قله بسازد. قالب‌های دیگری هم هست که می‌توان همین مؤلفه‌های کلی را بر آن‌ها اطلاق کرد و برنامه پرمخاطب ساخت که شمارش آن از حوصله متن خارج است. به خود و دیگران آدرس غلط ندهیم!