در وصف سید مصطفای عزیزم قسمت دوم: چند‌وقت قبل از عروجش،با هم حرف میزدیم و از کارهایش میپرسیدم، ماموریتش کار روی گفتمان پیشرفت بود،البته جز دبیر نشست عنوان دیگری را یدک نمیکشید،چون برای پیش بردن کارها نیازی به اسم و رسم نیست. او نیاز جوانان قائم را راهبری فرهنگی آنان میدید که ماموریت حوزه آن است که راهبر فرهنگی تربیت کند،طبیعتا برای آن محتوا هم باید تولید کند،مشورت آخرم با او حول همین مساله بود که شاید از همه مشورت گیری هایم از او،پخته تر مشورت میداد. اندیشه حول مواسات هم در این طرح جایش معلوم است،اینجا خوب میطراوید چون خودش شدیدا عامل به مواسات بود، غصه زندگی بچه ها را میخورد، غصه انقلابی عمل نکردن رفقا، اطعام که جزء اعتقادات جدیش بود برای تقویت برادری.شب آهر دیدارمان هم سر سفره ش مهمان بودم،نمیدانستم که یک هفته بعد او زیر خاک است و‌ من اسیر خاک. رفتارهای شخصی سید را هم ذیل این دغدغه توحیدی و اندیشه راهبردی میبینم. از فضای غرب زده حالش بهم میخورد،در جلسات از این غرب زدگی ها به جوش می آمد،گاهی مخاطب را به خاطر زدن جمهوری اسلامی طرد میکرد،ولی به خواستگاه انقلابی دوباره نازش را میکشید،آری مومن اینگونه است،محکم و مهربان،محکم روی اعتقادات و مهربان در رفتار. برای جمهوری اسلامی حاضر بود کار گل هم بکند.انتخابات ۹۶ کار هماهنگی ساده انجام‌میداد.گفت هر کاری بگی در ستاد میکنم. محل مشورت همه بود و‌پشتیبانی میکرد جماعات انقلابی را. در برخورد با استاد فلاح عزیز،این اواخر خیلی خوب نسبت گرفته بود،کار او را جلو‌ میبرد ولی مواجهه ش با حضرت استاد فعال بود،گاهی استاد به خاطر سید کارهایی را میکرد یا نمیکرد. طبیعتا چنین آدمی نیاز به معنویت دارد،نماز اول ماه،روزه های مستحبی،زیارت ۲۷ رجب،روضه،شبی در اتاقش روضه قشنگی از حضرت صدیقه گذاشتم،فردا پیگیرش بود،روضه میگذاشت و بعدش اطعام میکرد،با اساتید اخلاق ارتباط میگرفت،ظرف ها را میشست،میگفت توصیه استادم هست،محبت ورزیدن برای خدا،دستگیری از دوستان و آنها که من هم نمیشناسم. صد حیف که ما را با غم فقدانش رها کرد و پر کشید،خیلی دوست دارم خوابش را ببینم،از حال و هوای آن سویش بپرسم،دوست دارم کنار امام خمینی ره باشد،تربیت شده مکتب او بود،تشییع جنازه ش همه میسوختیم،همه آتش گرفتیم،چقدر وداعش سخت بود،چقدر دل کندن از او جانکاه بود. سید مصطفای عزیزم،دلم خیلی برایت خیلی تنگ شده عزیز دلم،اگر میدانستم که آخرین دیدارمان است،یک دل سیر به آغوش میکشیدمت،بالای قبرت موقع تلقین به برادر حمزه عزیز گفتم:به سید بگو سفارش ما را به حضرت زهرا سلام الله بکند. خوش به حال امام که تو پای مکتبش تربیت شدی، خوش به حال آقا که تو سربازش بودی، خوش به حال تو که در این مکتب بزرگ شدی و سربازی کردی. حیف که کارهایت به ثمر نرسیده پر کشیدی. یا علی علیه السلام🖤🖤🖤 —---— ◼️ سید مصطفی مدرس مصلی 🔗@seyyedmodarresi