صبحی دگر و باز طلوعی دگر از مِهر
جانِ همه مِهر است و همه بی خبر از مهر
مِهری دگر آن مِهرتَر از مِهرِ جهان تاب
دردا نگرفتیم ،سراغی سحر از مِهــر
مِهری پس ِ ابر و دگری سر زده از شرق
ای وای چرا نیست به دلها اثر از مِهر
این مِهر، وجودش همه بند است به آن مِهر
شرمنده بُوَد کوکب و شمس و قمر از مهر
ای کاش بیاید خبـر از مِهـــــــرِ مبـــــــــارک
یارب زِ چه غافل شده است این بشر از مِهر
با سَر زدنش ، شمس ، همه سود رسانَد
دردا که کنون سود ، رسد مختصر از مِهر
#عباس_بهمنی
#مهدویت
@shaeranehowzavi