eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
628 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
168 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ هوالکریم ............................................. ✍خدا کیست✅ بگفتا طفلکی آقا خدا کیست ؟ تن ودست وسرومویش چه شکلیست؟ چرا تنها شده رَد کرده ما را کجا پیدا کنم من این خدا را کدامین کوه ودشت است و بیابان کدامین کوچهء شهر و خیابان کجا چرخد، کجا هست وکجا نیست کدامین سرزمین است و کجائیست نمی ترسد ز تاریکی به صحرا نمی لرزد ز سوز برف و سرما مگر که خیمه یا خانه ندارد چه میپوشد اگر باران ببارد کجا می خوابد او در این شب سرد کِه تیمارش کند گاهِ تَب و درد پدر یا مادر و فرزند او کیست نَخ و جِنسِ لحاف وجامه اش چیست بگو بر من که نزدیک است یا دور لَواشک میخورد یا ماهیِ شور فقیراست او چو من یا اینکه زَر دار نجومی میخورد یا سالی یک بار به پشت جَک نشیند یا که پیکان به دشت و دِه نشیند یا که تهران خدا آیا کلاس درس رفته......... کتک خورده چو یاسر پای تخته وکیل است آن خدا یا اینکه قاضیست تَن آسا باشد او یا اهل بازیست نمی دانم که رُومی یا که زنگیست هَمی دانم که قلیونش چه رنگیست پدر گفتش که ، قلیونش چه زیباست شبیهِ شیشهء بافور باباست............. وَلیکن کاشَکی قلیون نمیداشت به لب سیگارِ خود هرگز نمیذاشت که اصلا با زنش دعوا نمیکرد نمیگفت آن زنش نامرد ، نامرد شنیدم که خدا خیلی بزرگ است سخن رابشنوَد گر لال وگنگ است شنیدم همچو مادر مهربان است اگرچه خُلق او چون کودکان است ، نمیدانم کلاسش در چه فازیست ولی اَخمو نباشد ناز نازیست بگو شیخا خدای ما کجا هست بگو اصلا که آیا این خدا هست بگفتم نه عزیزم این چه بَلواست خدا مافوق این تصویر زیباست خداخودصاحب هرنقش وحرفیست خدا در سِرِّ آدم های برفیست به هرجا بنگری آنجا خدا هست خدا را بینی و نزدیک ما هست خدا حِسّ غریبی در دل ماست انیس راز آدم های تنهاست خدا در رمز ابر و آسمانهاست خدا در نزد کِرمی عمق دریاست خدا روی زمین هم خانه دارد خدا هم مثل ما همسایه دارد همه همسایهء آن خانه هستیم اگرچه چشم خود برخانه بستیم خدا آهنگ طَربِ نای و نَی هاست خدا در وقت غم درسینه پیداست پدر یا مادر و بچّه ندارد.................. زنِ دلبند و بازیچه ندارد................. خدا خود خالق هر رنگ و رُو هست نَمک شُورَست وشُوری ذات اوهست خدا که اهل دَرد و لَرز و تَب نیست خدا که اهل ترسِ صبح و شب نیست خدا که اهل پول و خواب و غم نیست خدا که قید خوردن یا شکم نیست خدا خود باعث هر حِسّ نابی ست طبیب هر دل پر اضطرابیست خدا کیَ اهل دود و سیخ و سنگ است؟ کجا او اهل این کار جفنگ است ؟ خدا در برگ و بار هر درخت است خدا درنقش این کوه های سخت است خدا رشد و نُموِّ هر گیاهیست........... خدا پرواز مرغان هواییست.............. خدا خودگردش این روز وشبهاست خدا در مِهر و فروردین هویداست خدا در مِهرِ مادرهای دنیاست خدا در پینهء دستان باباست خدا در اشک پاک جمله زنهاست خدا در قلب انسانهای شیداست خدادر شعر بهمن یا کُمَیت است زبان شاعران درپشت بیت است خدا خود عالم هر رمز و رازیست نه اَخمو بلکه خیلی تند راضیست خدا زیبا وکیل وخوب قاضیست بگو جانا خدا اکنون کجا نیست خدا اینجا و آنجا بلکه هرجاست خدا البتّه اینک خانهء ماست....... 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
سپهرِ شیعه امشب دل غمین است غــمِ امشــب غــمِ امّ البنیـــن است بــه پــاسِ مــادرِ سقّــــــای تشنــــه فغـان و نوحه در عرشِ برین است @chanddaneyaghot
هدایت شده از 🍇چند دانه یاقوت🍇
✍هوالکریم ........................................................................ دوست می دارم تو را ای مادرم ای شُور و احساس بوسه بر می گیرم از آن چادرت با عطری از یاس خنده هایت عشق هستند و صدایت نبض‌ رگ هام قطره قطره اشک هایت باشدَم صد دانه الماس صورتت ماه شبم هست و نگاهت برقِ اُمّید ذکرِ لب هایت بوَد حرزِ من از وسواس ِ خنّاس داغ رویت را نبینم مادر ای گلواژهء عشق گر چه گلچین میکند این روزگار از باغ ، با داس کاش می شد هر کسی که دوست دارد مادرش را یک غزل می آفرید از مهر ِ مادر مثل عباس 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
✍️هوالکریم یا حسین شد ذکرِ جمعِ اَنبیاء خالقِ هر دو جهان گفتا حسین آدم از رویِ اِنابه با امید دربهشت جاودان گفتا حسین در میان کوهیِ از آتش خلیل در عبور از امتحان گفتا حسین نوح در هنگامِ طوفان بلا در نجاتِ کاروان گفتا حسین حضرت یونس میان بطنِ حُوت بهرِ اَخذ یک امان گفتا حسین قعرِ زندان فِتَن با اضطراب یوسف کنعانیان گفتا حسین موسیِ عمران درونِ رود نیل با تمام این توان گفتا حسین عیسیِ مریم به قُنداقِ شرف تا گشودندش زبان گفتا حسین مصطفی در غار ثور و در حَرا با خدایِ مهربان گفتا حسین مرتضی در بدر و خیبر یا اُحد بارها آن قهرمان گفتا حسین مجتبی هنگام غربت در سجود با نوا و با فغان گفتا حسین جبرئیل از آسمانها چون گذشت کهکشان تا کهکشان گفتا حسین جملهء حور و ملک لبیک گو پادشاه جنّیان گفتا حسین ظرفِ زیبایِ نزول آیه ها آن نشان بی نشان گفتا حسین امشبی را گوش دل را باز کن هرچه در سرّ نهان گفتا حسین سرخوش و مست و پُر از شور و شعف مادحِ اهلِ جَنان گفتا حسین عالَمِ برزخ شده غرقِ نوا کودک و پیر و جوان گفتا حسین ماه وخورشید و ستاره سرخوش اند جلوه ها کرد آسمان گفتا حسین لاله روئید و عیان گفتا حسین غنچه خندید و به جان گفتا حسین ابر و باد و رودها مجنون شدند چشمه جوشید و روان گفتا حسین قمریان و بلبلان عاشق شدند هُدهُدِ بی آشیان گفتا حسین درّ و مرواریدِ دریا خنده کرد لَعلِ نابِ دُرفشان گفتا حسین کعبه و سعی و صفا و مروه با برترین جایِ مکان گفتا حسین کربلا عرشِ خدا رویِ زمین این کران تا آن کران گفتا حسین در میان صحنهء گودالِ خون فاطمه مُویه کنان گفتا حسین در کنار ِ علقمه شاهِ وفا ساقی لب تشنگان گفتا حسین بارها و بارها در دشت غم زینب قامت کمان گفتا حسین هر وجودی یا حسین گفت از وجود وای بر من خیزران گفتا حسین مهدی امشب کربلا بیتوته کرد نوحه گر صاحب زمان گفتا حسین @chanddaneyaghot
✍هوالکریم ......................................................................... حِسّ غروبِ جمعه دارم آخر سال حال و هوای شنبه را دارد به دنبال کی می رسانند این خبر را مهدی آمد عکس تو را بینم به هر وبگاه و پرتال باید به نام دلربایت قد علم کرد باید که قامت را الف کرد وسپس دال باید به خاک زیر پایت بوسه ها داد با نسخه اش درمان شود کور و کر ولال در آستان مسجد سبز و قشنگت صدها ملک جارو کشد با شهپر و بال بـازآ نقــاب سبــز را از چهــره بـردار پنهان مکن خورشید را در پشت آن شال یک دم نگاهی بر رخ این عبد بنما تا نقش خود بینم کنار آن سِیه خال بایک نظر دل را مصفّایش نما تا اِهدا کنم در راه تو اولاد و اموال آلِ فـلانِ بـی خــدا را ریشـه بـرکن شیطان اکبر را به دست خود بکن چال در این دیار پر گهر آقا به عشقت آماده باشد سر دهد صد رستم زال با نورِ تو ، ما راهِ خود پیدا نمودیم بی اعتنا بر دشمن و هر قیل و هر قال ای شیعهء شیدا به تعجیلِ ظهورش صدها تحیّت کن نثار احمد و آل‌ تحویل سال است ای خدا خود چاره ای ساز لطفی نما بر این دل شوریده احوال با نام مهدی حال ما را شاد گردان ای صاحب هرحالت وهرحول وهرحال بهمن زِ وصلت کی شود خوشدل حبیبا تا چند از حافظ بگیرد در غمت فال بِل وا زِوون بختیاری گُم یَه بیتی جونِ بَوات قُرونِته وَردِر بِیَو مال 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
"بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَي وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمَاءُ. " 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ای به فدای رخِ زیبای تو ملجأِ ما قلبِ شکیبای تو شُور زَند دل به تمنّای تو سَرو خِجل از قدِ رعنای تو دل بَرَد آن خاطرِ شیدای تو پرده دَرد نُطقِ هویدای تو شاد شَود مرده به سیمای تو جان دهد آن باده مینای تو ****** نور ، به شوقِ تو دهد آفتاب ماه ، به عشق تو فِتاده به آب آب ، به مِهر تو بِبارد سَحاب چرخ ، به لطف تو نریزد شهاب باد ، به یمن تو نگیرد شتاب صبح ، به دَور تو بچرخد تراب غنچه به عطر تو بگردد گلاب رود ، به فیض تو نگردد سراب جان به پناه تو رود شب به خواب روح، به حبّ تو نگردد عِقاب پیر، به چشم تو بگردد چو شاب عبدِ حریم تو شد عالیجناب کور ، به حکم تو بگیرد جواب نذر، به دست تو شَود مستجاب هور ، به نور تو بگیرد نقاب روز ، خِجل از تو رَود در حجاب غم ، به فراق تو گرفته کتاب لَوح ، به یاد تو رسیده خطاب قوم ، به بغض تو شود در عذاب حبّ و رضایِ تو عیار حساب مَشی و طریقِ تو صراطِ صواب حق ، به نگاه تو ببخشد ثواب قلب ، زِ هجرِ تو بگردد کباب ای تو طبیبِ دل پر اضطراب "صلوات" ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═══
✍هوالکریم .............................................. قسم به ذاتِ کبرِیـا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شَمس و وَالضُّحی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به مَروه و صفا، نَقولُ اَلقدسُ لَنا قسم به مکّه و مِنا، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شأنِ مصطفی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به جانِ مرتضی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به عصمت و حیا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به اُسوهء سَخا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به مصباحُ الهُدی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شاه سرجدا، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به سردارِ وفا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به صحنِ کربلا ، نَقولُ اَلقدس لَنا قسم به تقدیر و قَضا،، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به مهدی و رضا ،نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به حمد و بر ثَنا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به نوحِ ناخدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به طور و بر حرا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به قُدسِ دلگشا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به خون لاله ها ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به آن روحِ خدا ، نَقُولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به جانِ مقتدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به دینِ رهنما ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به لحظهء دعا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به روضه و بُکا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شمعِ شهدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا به آن امیرِ دلربا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به آن بادصبا ، بگویم اَلقُدسُ لَنا قسم به نورِ در فضا ، بگویم اَلقدسُ لَنا قسم به صبرِ بر بلا ، بگویم اَلقُدسُ لَنا همه به آهنگِ رسا ، بگوییم اَلقُدسُ لَنا 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
تو را مثل الف-با دوست می دارم تو را هم وزنِ دنیا دوست می دارم به قرآن و تمام آیه های نور تو را چون شَمس و اَعْلیٰ دوست می دارم تو خود جغرافیای قلب من هستی تو را چون کوه و دریا دوست می دارم تو ای تاریخ ِ ِمن در حال و آینده تو را پیوسته آقا دوست می دارم علومم را به تو مدیونم ای استاد تو را چون شمع شیدا دوست می دارم هنرمندانه نقّاشت شدم با شعر تو را مثل غزل ها دوست می دارم نه صغریٰ و نه کبریٰ لازم است ای عشق تو را بی منطق اینجا دوست می دارم نیازی نیست هرگز ، فلسفه بافی تو را ای مرد دانا دوست می دارم زبان ِ من ، کلام ِ من ، تمام ِ من تو را " مِستِر " به مولا دوست می دارم حسابت پاک و قلبت پاک و دستت پاک اجازه من شما را دوست می دارم معلّم ای چراغ ِ راه ِ آگاهی تو را بیش از اَطِبّا دوست می دارم یقینا دخترم گوید " که خانم جان " تو را چون شعرِ بابا دوست می دارم @shaeranehowzavi
هر جعفری که جعفرِ صادق نمیشود یا هر امام زاده که لایق نمیشود بس خارها که رَسته به بُستانِ عاشقی هر برگِ بوستان که شقایق نمیشود بس حافظانِ نخبه که ملعون رَب شدند هر حافظی که مصحف ناطق نمیشود بس دردها که چاره شد از ذکر جعفری هر کو معالج است که حاذق نمیشود جانها فدای نام دل آرام و محشرت هر شیعه زاده البته عاشق نمیشود هر کس که بُرده نامِ تو ، کی شیعه باشدَش چون گفته ای که شیعه منافق نمیشود ای شیعه افتخار کن از شیعه بودنت هر جاهلی که با تو موافق نمیشود بس عاشقان که لاف در این عشق میزنند هر عاشقی که عاشقِ خالق نمیشود وَالسّابِقون مُقرّبِ حقّ اند و منتها هرسابقی که موردِ سابق نمیشود @shaeranehowzavi
صبحی دگر و باز طلوعی دگر از مِهر جانِ همه مِهر است و همه بی خبر از مهر مِهری دگر آن مِهرتَر از مِهرِ جهان تاب دردا نگرفتیم ،سراغی سحر از مِهــر مِهری پس ِ ابر و دگری سر زده از شرق ای وای چرا نیست به دلها اثر از مِهر این مِهر، وجودش همه بند است به آن مِهر شرمنده بُوَد کوکب و شمس و قمر از مهر ای کاش بیاید خبـر از مِهـــــــرِ مبـــــــــارک یارب زِ چه غافل شده است این بشر از مِهر با سَر زدنش ، شمس ، همه سود رسانَد دردا که کنون سود ، رسد مختصر از مِهر @shaeranehowzavi
سید؛ نه کسی گفت که این مرد، چه از جامعه خورد نه هیچ کسی گفت که در بسترِ آسوده بِمرد معلوم شد از روزِ سرآغازِ جهادت به خدا دنبال تو می گشت شهادت که تو را یافت و برد @shaeranehowzavi
✍هوالکریم ......................................................................... حسینی ها ، رَفَح را کربلا این بار می بینم زمان را در زمین ، تکرار در تکرار می بینم رفح شد کربلا، ذِی القَعده عاشوراست در این عصر حسین را با ستمگر ، آه در پیکار می بینم یزیدی ها مدام آتش بیار معرکه هستند سنان و شِمر و خولی را، چرا بسیار می بینم دوباره خون ، دوباره غم ، دوباره تشنگی ، غارت دوباره آتش ظلمانه در گلزار می بینم یتیمان ، نو عروسان ،کودکان ، در زیر آوارند چرا انسانیت را پست و ناهنجار می بینم صدای اعتراض مردم دنیا به گوش آید ولی خرهای صهیون را چه بی افسار می بینم چرا پس سازمان های مدافع از بشر پشم اند جهان ِ پُر سِتم را این زمانه تار می بینم چرا بُستان زیتون مقاوم سوخت ، در آتش چرا آل فلان را خامش و  بی عار می بینم شهادت با رِذالت پنجه را در پنجه افکندند نبرد حقّ و باطل را بسی دشوار می بینم بپا خیزید، ای اعرابِ ساکن در حِجاز و شام مسلمان ، شما را در پس ِ اخطار می بینم مسیحی ها و بی دین هایِ آزاده، فغان کردند شماها را چرا در مکّه بد رفتار می بینم شما ای خادمان کعبه و ای حاجیان ِ پول چرا اسلام تان را خالی از ایثار می بینم اشِداءٌ علی الکفار، آیا نیست در قرآن ؟ چرا ایمان تان را دور  از  اِقرار  می بینم یَمَن یعنی مسلمانی ، جهاد و امر به معروف خدا را در دلِ آن ملّتِ هشیار می بینم زمان امتحان است ای حسینی های این دوران پس از این فتنه دنیا را به دست یار می بینم به رجعت معتقد هستم ، شهیدان را به پابوسِ امام عاشقان، در قدس ، با سردار می بینم @shaeranehowzavi
بارالها جان به من دادی و من سر میدهم چشم و قلب و دل به من دادی ، من اکبر میدهم عشق و مِهر و عاطفه بخشیده ای من را عزیز در جواب این همه اَلطافت اصغر میدهم تکیه گاه و حامی ام بودی به هر وحشتکده در حمایت از کتابت من برادر میدهم در قِبالِ رحمتِ گسترده ات بر عبدِ خود سمبلِ عشق و وفا سردارِ لشکر میدهم پروراندی بنده ات را در دل شمس و قمر اَخترانی بهرِ دینت شبهِ مادر میدهم روحِ من را یارَبَ از نورِ ولایت ، داده ای این امانت را کنون با نورِ حیدر میدهم عزّت و غیرت به من دادی و اَصلابِ شرف از برای شکر آن ، دُردانه دختر میدهم ذات من را پاک کردی از دلِ آیات وحی دختری از سورهء زیبای کوثر میدهم یارب ای آنکه به من نیکی فروان کرده ای بهر قربانی برایت عون و جعفر میدهم از برای قدر دانی از همه احسان تو شهد شیرین عسل ، شهزاده دلبر میدهم در میان صحنه های امتحان بندگی نقشِ والایِ اسارت را به خواهر میدهم جان اگر شیرین و نوشین است اما محضرت آنچه از جان باشدم نزد تو ، بهتر میدهم بارالها عشقِ تو ، دل را به وجد آورده است در دلِ موجِ بلا ، سر را به خنجر میدهم @shaeranehowzavi
دلا عِید بزرگ شیعه  این  عِید   غدیر   است پس ازاحمدعلی هم مُنذِرَست وهم بشیراست خدا  با  نور خود در  عرش  والایش   نوشته نَبی سلطان کونین است وحیدر هم وزیراست بگو   احمد  از  آنچه   آمد  از   نزد  خدایت رسالت دریقین بسته به این حکم اَخیراست اگر بر دوش جبریل امین رفتی به معراج علی را روی دوش تو عُروجی دلپذیر است علی حبل المتین است وعلی نورالیقین است عَلی ِ عالی ِ  اَعلی  که  در  رتبه  کبیر است علی عشق وعلی ماه و علی خورشید عالم نه تنها در زمین در آسمان هم بی نظیر است نبی دستش گرفت و گفت ، که مَن کُنتُ مولاه علی او را از این پس هادی و نورِ مسیر است علی نَفس  ابوالقاسم ،  علی جانِ  رسول است علی ساقیِّ مَیّ و صاحبِ تخت و سَریراست چه درخندق چه در بدر واُحُد یا درشبِ عشق علی آن شیر مرد روز و شب های خطیر است به دستش ذولفقار و بازویش خیبر گشا بود علی سلطان  مُلکِ لا فَتی  گُردی دلیر  است سراسر   جبهه ی دین  خدا  را  گر  که بینی علی  پیغمبر  اسلام  را  یار  و نصیر است قسَیمُ  النّار  وَ  الجَنَّة   ،  عَلیٌّ   حُبُّهُ  جُنَّه علی حق است وحق هم باعلی عقلِ بصیر است علی نورش  به  اهل  آسمانها  جلوه  بخشد ولیکن بُوتراب و در زمین فرشش حصیر است خدا  را  کوثری باشد در این  ملک  اِلهی به این درگَه  علی آن لایقِ  خیر کثیر است برون آورده اند از پای او تیری به سجده ولیکن در رکوع انگشترش سهم فقیر است چه شب هایی به کوچه بُرده هَمیانی به دوشش علی آن  ملجاءِ  بی تابِ  اَیتام  صغیر است طعام  خود به  قاتل داد  و اندرزی به فرزند که نرمی کن  به محبوسی که در بندت اسیر است علی شرط کمالِ ما  ، علی  شرط  امان  است شجاع و قهرمان اما لطیف و چون حریراست اطاعت کن زِ یزدان و رسول و از اُولِی الَامر ((برای مؤمنین جانا فقط حیدر امیر است)) نباشم لایق  وصف  تو  ای  موصوف  آیات که شأن تواَجَلَّ از مدح و توصیف حقیر است @shaeranehowzavi
نهج البلاغه خوانده ای در پوشش شرک و نفاق دم می زدی از اتحاد و انسجام و اتّفاق سردار دلها کرد رسوایت در این میدان سخت قلب تو با قولت ندارد ای ریاکار انطباق @shaeranehowzavi
امتیاز شیعه بودن را چه داند بی وجود دشمن شیعه که باشد جزء منافق یا یهود مولوی و سعدی و فردوسی و حافظ وَ یا شهریار از امتیاز شیعه گفتند ای حسود شیعه بودند آدم و جبرِیل، از روزِ اَزل هان مدالِ افتخارِ عرشیان این است و بود سجده بر آدم نبوده علّت تامِ سقوط با علی، شیطان وَر افتاد و زِ عرش آمد فرود آرزوی یوسف و یعقوب و عیسی و کلیم دیدن مهدی زهرا بوده غیر از این نبود مصطفی، هر آسمان را میگذشت از هر طرف یاعلی را می شنید آنجا به هنگامِ صعود هم سخن شد با علی گویا شبِ معراج ِ خویش مرتضی را دیده بود احمد در آن گفت و شنود بی وِلای ِمرتضی و احمد و الله ، دین دین نباشد ،گر چه از اوّل نمازش شد عمود افتخار شیعه مالک بود و سلمان و حبیب عَمروعاص و شمرِ ملعون را چه به اهلِ شُهود تا تو هستی احتیاجی نیست، ایران را به خصم روی تارش شد سفید از گفته ات آل سعود اشهَدُ أَنَّ عَلیّاً حُجَّةُ الله، عنقریب می شود در کل دنیا بهترین صوت و سرود می شود اِسلام غالب بر همه ادیانِ دهر گر چه باشد ناخوشایندِ تمامِ این جُهود دوست دارم ، هر که باشد در دلش مِهر حسین ارمنی ، سنّی ، مسیحی هر چه هست او را درود @shaeranehowzavi
آسمان امشب عزادار غریب سامرا ست مادری پهلو شکسته ، سوگوار ماجراست شیعه بر سر می زند در این عزای عسکری وای مهدی مضطرب ، در شهر سُرَّ مَن رأی ست @shaeranehowzavi
چون بیشه گُرازی شد ، از جنگ گریزی نیست کی گفته که دهقان  را ،  با  خوک  ستیزی  نیست دنیا شده پُر  وحشت ،  از حمله یِ  وحشی ها جان دادنِ در سازش ، پایانِ تمیزی نیست دشمن نکند هرگز ، جز خویش حساب آدم از منظر شیطان جز، هم سِنخ ، عزیزی نیست با گرگ برادر شد ،  چوپان اگر ای عاقل سهم ِ رَمه یِ نادان ،  جز پنجه یِ تیزی نیست با گرگ برادر نیست ، اینجا کسی از ماها آدم که نبینی خود ، ذکرِ رَمهْ چیزی نیست در جنگل ِ بی قانون ،  گر شیر ندانی خویش در چنگِ پلنگِ نر ،  روباه ،  پشیزی  نیست دشمن که جسارت کرد ، از میز و سلاحش گفت از ترس شما کرده ، خشم آر که میزی نیست پا پس بکشی ای مرد، از معرکه ی ِ این دشت فرجام ِ عَیالت جز ،  در غرب ، کنیزی نیست @shaeranehowzavi