🍃🌹 پر بود عطر یاس در آغوش خانه در آن حریم دلگشای عاشقانه ناگه صدای کوبه ای از کوچه آمد زهرا به شوق آن صدا و آن نشانه_ می آمد و زیر قدومش سبز میشد از لابلای سنگ ها یک‌ یک جوانه او کیست بر در می زند؟! امّ ابیها در را گشود و بوسه زد بر آستانه در چارچوب در، پدر با قرص ماهش _آورده بود از ضعف پنهانی بهانه_ پروانه ها دور کسایی را گرفتند انداخت پیغمبر کسا را روی شانه مادر! شمیم جّدمان در من وزیده گویی _حسن_ می پرسد از عطری ندیده نور دلم! جدّت کسا بر دوش دارد جایی برای تو در این آغوش دارد نور غریبی در نگاه خانه تابید چشمان زهرا دشتی از آلاله را دید آری حسین آمد‌ نگاه خانه خون شد با اذن پیغمبر کسا هم لاله گون شد لختی گذشت و گام های حیدر آمد آرامشی بر چهره ی پیغمبر آمد بابا مرا هم می پذیری در کسایت؟ آری بیا زهرای من! روحم فدایت! قال رسولُ الله :قد اذِنتُ بِنتی قال النَّبیُ: هولاءِ اَهلُ بِیتی در برگرفته است آسمان اهل کسا را _این پنج تن_ را، اهل بیت مصطفی را دارد صدای بال و پر می آید از اوج گویی ملائک دسته دسته ،فوج در فوج .. این اوست _جبراییل _ اذنی تام دارد از جانب عرش خدا پیغام دارد : بر عزّتم سوگند این هفت آسمان را این ماه و خورشید و زمین و کهکشان را_ تنها به مهر این اهالی آفریدم شایسته تر از اهل این خانه ندیدم قال علیُ : فاذاً و اللهِ فزنا پس رستگار است آنکه باشد شیعه ی ما ... 💠 💠 @shaeranehowzavi