eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
632 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
153 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌹 پر بود عطر یاس در آغوش خانه در آن حریم دلگشای عاشقانه ناگه صدای کوبه ای از کوچه آمد زهرا به شوق آن صدا و آن نشانه_ می آمد و زیر قدومش سبز میشد از لابلای سنگ ها یک‌ یک جوانه او کیست بر در می زند؟! امّ ابیها در را گشود و بوسه زد بر آستانه در چارچوب در، پدر با قرص ماهش _آورده بود از ضعف پنهانی بهانه_ پروانه ها دور کسایی را گرفتند انداخت پیغمبر کسا را روی شانه مادر! شمیم جّدمان در من وزیده گویی _حسن_ می پرسد از عطری ندیده نور دلم! جدّت کسا بر دوش دارد جایی برای تو در این آغوش دارد نور غریبی در نگاه خانه تابید چشمان زهرا دشتی از آلاله را دید آری حسین آمد‌ نگاه خانه خون شد با اذن پیغمبر کسا هم لاله گون شد لختی گذشت و گام های حیدر آمد آرامشی بر چهره ی پیغمبر آمد بابا مرا هم می پذیری در کسایت؟ آری بیا زهرای من! روحم فدایت! قال رسولُ الله :قد اذِنتُ بِنتی قال النَّبیُ: هولاءِ اَهلُ بِیتی در برگرفته است آسمان اهل کسا را _این پنج تن_ را، اهل بیت مصطفی را دارد صدای بال و پر می آید از اوج گویی ملائک دسته دسته ،فوج در فوج .. این اوست _جبراییل _ اذنی تام دارد از جانب عرش خدا پیغام دارد : بر عزّتم سوگند این هفت آسمان را این ماه و خورشید و زمین و کهکشان را_ تنها به مهر این اهالی آفریدم شایسته تر از اهل این خانه ندیدم قال علیُ : فاذاً و اللهِ فزنا پس رستگار است آنکه باشد شیعه ی ما ... 💠 💠 @shaeranehowzavi
☘☘☘☘☘☘ از لای بیدهای رها روی شانه ام عطرت دویده باز در آغوش خانه ام هر ضلع خانه یاد تو را جار میزند حتی خطوط پیرهن چارخانه ام بیدار مانده خیره به شب،چشم خسته ام خوابیده دست منتظرم زیر چانه ام هر عصر کنج کافه ی دنجی به صرف چای مهمان بغض و گریه و شعر و ترانه ام این شعر را کنار خودت در خفا بخوان تنها مخاطب غزل عاشقانه ام! گفتی که راه دور و دراز است و صبر کن من‌ کم تحملم، چه کنم ؟ پر بهانه ام! هنگام دیدنم که رسید از جناب نخل قدری رطب بگیر و بیاور به خانه ام 💠 @shaeranehowzavi
☘☘☘☘ از من بگیر این منِ پر اشتباه را این قلبِ در تهاجُم ابر سیاه را از من بگیر هرچه که از خاطرم تو را هر جاده ی بدون تو یک کوره راه را این لحظه های واهمه آلود مرگ خیز آن لحظه ای که بی تو بیفتم به چاه را دست مرا بگیر و ببر با خودت به اوج آنجا که نیست وسوسه ای تا گناه را ... آنجا که لحن آب و هوا فرق می کند آنجا که ابر بوسه زنان روی ماه را ... آه ای خدای حل شده در روح لحظه ها ! من‌ مُرده ام دقایق بی تو تباه را @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹 میان این همه آیینه میان همهمه ی تصویر به این من _این منِ ناپیدا_ نگاه کن که شبِ تقدیر_ کنیز خانه تان باشم مدام خادمتان باشم که این دو روز جوانی را شوم میان حریمت پیر نشسته ام و پر از اشکم نشسته ام و پر از آهم نگاه کن به دلم‌ بانو نگاه کن شده ام زنجیر_ به حوض آینه بارانت به عطر کاشی و ایوانت به ساعتی که نمیدانم چقدر فرصت بی تاثیر_ برای زمزمه ها دارم چقدر گریه بدهکارم و روسیاه و خطاکارم و از تمام‌ جهان دلگیر سلام حضرت معصومه! سلام حضرت آیینه! دوباره آمده ام بانو ببخش اینهمه با تاخیر ... دلم نمی رود از اینجا به هیچ جای دگر‌ آری، هوای خانه تان دارد برای این ریه ها اکسیر! @shaeranehowzavi
صدای چیست می آید از آسمان یمن؟ نگاه کن چه هیاهوست در جهان یمن! صدای زمزمه ی نوبهار می آید لباس سبز به تن کرده نوجوان یمن نگاه کن: چه نشسته است لرز بر تنشان! _سپاهیان زمستان _از عطر جان یمن کویر ، تشنه و باران روایتی می خواند از ابرهای بهاری، از آسمان یمن بگو بلال بیاید که وقت آمدن است عجب صدای خوشی ، آه از اذان یمن! چقدر منتظر لحظه ی شنیدن بود هزار گوشه ی دنیا که از دهان یمن .. به هیئت و قَدَر ذوالفقار مانندی قدم گذاشته قدرت به بازوان یمن میان موج بلا کوسه را تماشا کن : عصا به دست گرفته ست ناوگان یمن بگو به عطر نسیم بلندی جولان بدون واهمه باشد که در امان یمن .. درود ما به فلسطین، به قدس ، آزادی سلام ما به یمانی ، به آرمان یمن 🇾🇪 🇯🇴 @shaeranehowzavi
زن ای پرنده ی محبوس ! ای پناهنده ! کجاست برق لبانت ؟ کجاست آن‌خنده؟! کجاست سرو که در سوگ‌ تو قیام کند بهار کو؟ که در این سردسیر لغزنده ..؟ کجاست روشنی آن نگاه مهرآگین کجاست خانه ی آن ماهتاب تابنده ؟ "کجا روم ؟چه کنم ؟ چاره از کجا جویم؟" که دست وحشی باد از جهان گلی کنده! زن ای طراوت دیروز و پرپر امروز! نگاه کن به فراسو ، به روز آینده نگاه کن به رهایی، به آن پرنده_بهار نگاه کن به فلسطینِ سبز و پاینده به لاله های شکفته میان دشت تنت_ قسم که گوش جهان را غم تو آکنده! قسم که بوی ملیح شکوفه می آید قسم که می رسد آن سبزی شکوفنده زن ای فرشته ی غزه! زن ای فرشته ی غم! قسم که می رسد آن انتقام کوبنده  .. @shaeranehowzavi
شنیده می شود امشب از آسمان یاهو تمام عالم امکان یتیم شد بی او که بود او که چنین در عزایش آینه ها شکسته اند سر و خون دویده در هر سو که بود او ؟ اسدالله ؟ یا که باب الله؟! که بود؟ غرّش طوفان؟ و یا که باران خو؟! همانکه بوسه به دستان کودکان می زد همانکه لرزه می انداخت بر ستونِ عدو همانکه خطبه ی بی نقطه اش جهانی را کشانده است به حیرت، به وادی نُهتو .. من از ... چه بگویم ؟از او که نامش را نمی توان ببری بی اذان، بدون وضو و قال : اشهد انّ علی ولی الله برای هر که نمی داند از غدیر بگو! از _الغدیر_ و چهل سال رنج علاّمه برای اثبات حقّ او ، ولایت او برای اثبات حقّ او که در آتش شکست جان و جهانش، شکسته شد پهلو □ من‌ از علی چه بگویم؟ خودت بیا و بگو شنیده می شود امشب از آسمان یا هو .. @shaeranehowzavi
الله اکبر شاخه ی خون! الله اکبر مهد زیتون! فردا رها خواهی شد از غم با مرگ کفتاران صهیون فردا صدای ربّنایت آزادی بی انتهایت با اشک های شوق در قدس می پیچد و دنیا برایت .. ای مسجد الاقصای خسته! ای قبله ی در غم نشسته! با خاک یکسان می شود آن سنگی که قلبت را شکسته ما با تو همراه و روانیم ای رود آزادی _فلسطین_! روزی به دریا می رسد باز این رود با شادی، فلسطین! روزی که دور از دست ها نیست پلکی بزن در چشم جاریست روزی که رنگ آسمان سبز آزادی همرنگ قناریست روزی که نرگس می گشاید سجاده اش را روی چشمت ای مسجد الاقصای بی نور! می آید آن سو سوی چشمت .. 🇯🇴🕊 @shaeranehowzavi