eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
629 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
167 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه می شود آید شرار آه سنگین و لیکن بی تفاوت بود و راحت با فلسطین کنون آید ندای ایها المسلم به پا خیز تو با جانبازی خود می دهی بر غزه تسکین روا هرگز نباشد غزه در خونش بغلتد و دنیا خوش بود مانند دنیای سلاطین اگر چه آتش نمرودیان سوزانده ما را خدا پیروزی ما را به قرآن کرده تضمین ز داغ کودکان غزه خون شد قلب خاره کفن های پدرها از پسرها گشته رنگین به استقبال طفلان آمده هاجر به لبخند گرفته در بغل آن طفلکان ناز غمگین از این جرم و جنایت ها نفس ها غرق آهند نباشد آه بی تاثیر و بی تاثیر نفرین فقط لب تر کند فرمانده و با یک اشاره جیوش المسلمین امر ولا را کرده تمکین @shaeranehowzavi
ماییم و شکوهِ نصر ان‌شاء‌الله قدس است و شکستِ حصر ان‌شاء‌الله یک جمعه‌ی نزدیک، نصلّی فی القدس همراه امام عصر ان‌شاء‌الله @shaeranehowzavi
🥀🥀🥀 چونان درخت از بن سنگ، می روید از نو فلسطین خون و غبار از رخ خویش، می شوید از نو فلسطین طاغوت می بارد اما، تابوت می بارد اما گهواره ی کودکش را، می جوید از نو فلسطین چون شعله، در گوش پنبه، از شنبه تا پنج شنبه آن جمعه ی شعله ور را، می گوید از نو فلسطین صبح است و خون جاری از گل، بی جاده و کفش و بی پل این راه هر سو خطر را، می پوید از نو فلسطین می روید از نو فلسطین فواره فواره خورشید، می جوشد از نو فلسطین می خیزد و می ستیزد، می کوشد از نو فلسطین هر جرعه رود تکیلا، هر قطره هفتاد دریا آب بقای شهادت، می نوشد از نو فلسطین باور کنیمش به اعجاز، باور کنیمش به پرواز با دست دل، شیره از سنگ، می دوشد از نو فلسطین هم رنگ گل های تازه، با نقش خون و گدازه پیراهن جنگ خود را، می پوشد از نو فلسطین می جوشد از نو فلسطین @shaeranehowzavi
🌺 صدا پژواک یک زخم است و با تکرار برخیزد دعا کن کودکش از زیر این آوار برخیزد کمی از خنده های کودکش را جمع خواهد کرد اگر این سقف قدری پا شود، دیوار برخیزد دلش تنگ است…کو آن کودک نوپا که در خانه بیفتد بر زمین هر بار و هی هر بار برخیزد به یاد ناله های مادری در پشت یک خیمه که شاید کودکش با خواهش و اصرار برخیزد که مادر بود…عبا را دیده بود…اما دلش می خواست "علی" در دست گیرد گوشه ی دستار، برخیزد دوباره قصه ی قنداقه های خالی خونی بگو «عباس» برگردد، بگو «مختار» برخیزد صدا زخمی، گلو زخمی، حکایت موبه مو زخمی بگو از لابلای زخم ها «سردار» برخیزد کنار روضه ی اسباب بازی های بی کودک دعا کن زودتر دنیا شود بیدار…برخیزد نه با سازش، نه با نرمش، نه با خواهش، نه با کرنش که غاصب باید از هر خانه با اجبار برخیزد کی اند این پربهانه قوم خودخواه و لجوجی که پی تهدید آنها کوه با اخطار برخیزد کی اند این وارثان حنجر گوساله ای زرین که هر صوت از گلوشان شوم و ناهنجار برخیزد چنان کودک کش و وارونه گو بودند از اول که گرگ از دستشان با زوزه ی انکار برخیزد بگو با برگزیده قوم شیطان می رسد روزی که از هر ریشه ی قنداقه صدها دار برخیزد بگو خیبرنشین! دل، خوش به این بارو نکن باشد به زودی ذوالفقار حیدر کرار برخیزد بترس ای ریسمان سحر! ای موهوم پوسیده که تنها شیرخوار مانده موسی وار برخیزد… @shaeranehowzavi
جهان روی لبش سبوح و یا قدوس می بیند خدا را در کلامش دائما ملموس می بیند دلش دریاست اما وای از روز غضب هایش تلاطم سینه ی آرام اقیانوس می بیند سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بی داد است جهانی دست او این روزها فانوس می بیند فلسطین غوطه ور در خون و ساکت جمع اعرابند تن آنها همیشه خرقه ی سالوس می بیند فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس می بیند همان مردی که می خوانند او را «سید الصادق» و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس می بیند تمام فتنه ها از گور صهیون است و این عالم همیشه رنج از این غده ی منحوس می بیند به امید خدا دنیای آدمها جهانی را از این پس بی وجود قوم بی ناموس می بیند @shaeranehowzavi
بسوزان بسوزان جگرهای ما را به آتش بکش بال و پرهای ما را یکی کن دل کوه‌ها را به داغی دوتا کن دوباره کمرهای ما را بگو نذرهامان قبول‌اند ای عشق؟ بگو می‌پذیری پسرهای ما را؟ عطش می‌وزد خیمه خیمه در این دشت ببر کربلا تشنه‌ترهای ما را مدد کن که ای سربلند همیشه ببینی سر نیزه سرهای ما را سکوتیم و تنها صدامان تو هستی خودت منتشر کن خبرهای ما را برای دل خسته آغوش بگشا امان باش خوف و خطرهای ما را از این حبس شاید پریدن بدانیم اگر وا کنی قفل درهای ما را @shaeranehowzavi
به این محاصره لعنت! نوار قرمز غزه! دهان زخم فلسطین! تو را محاصره کردند چکمه‌های شیاطین تو را محاصره کردند تا غریب بمیری به این محاصره لعنت، به این معامله نفرین... و هر شهید فلسطین ستاره‌ای شد و پر زد که این‌چنین شود ای غزه آسمان تو تزئین نوار خون و گل اشک اگر نبود، برادر! نبود این همه رؤیای کودکان تو رنگین کسی ز غزه پیامی به آسمان بفرستد کمی نگاه کن ای ماه پشت ابر، به پایین! جهان به خواب زمستان و غزه - کودک فردا - امید بسته به خورشید روزهای پس از این... @shaeranehowzavi
زن ای پرنده ی محبوس ! ای پناهنده ! کجاست برق لبانت ؟ کجاست آن‌خنده؟! کجاست سرو که در سوگ‌ تو قیام کند بهار کو؟ که در این سردسیر لغزنده ..؟ کجاست روشنی آن نگاه مهرآگین کجاست خانه ی آن ماهتاب تابنده ؟ "کجا روم ؟چه کنم ؟ چاره از کجا جویم؟" که دست وحشی باد از جهان گلی کنده! زن ای طراوت دیروز و پرپر امروز! نگاه کن به فراسو ، به روز آینده نگاه کن به رهایی، به آن پرنده_بهار نگاه کن به فلسطینِ سبز و پاینده به لاله های شکفته میان دشت تنت_ قسم که گوش جهان را غم تو آکنده! قسم که بوی ملیح شکوفه می آید قسم که می رسد آن سبزی شکوفنده زن ای فرشته ی غزه! زن ای فرشته ی غم! قسم که می رسد آن انتقام کوبنده  .. @shaeranehowzavi
در تلاطم طوفان.pdf
7.87M
هو الشهید امسال هم دارد از راه می‌رسد و من به غیر از کلمه، چیزی برای پیشکش کردن به فلسطین مظلوم و مقاوم ندارم. مجموعه‌ای مختصر شامل ده شعر من است که همه از بین سروده‌های پس از طوفان الاقصی انتخاب شده‌اند. این بضاعت مزجات تقدیم به تمام زنان و کودکان غزه که آیه‌های صبر و یقین‌اند. @fatemeh_arefnejad پ.ن ۱: بسیار ممنون می‌شوم اگر محبت کنید و در انتشار این فایل سهیم باشید. پ.ن ۲: زحمت طراحی «در تلاطم طوفان» با دوست عزیزم زهرا الله‌وردی بوده که این نسخه را برای موبایل تنظیم کرده است. @fatemeh_arefnejad
حیف موشک برای حیفا نیست؟ میرود چون به باد با پُف ما یعنی اصلا تمام اسرائیل می‌شود غرق داخل تُف ما یک کشیش مسیحی آمد و گفت: این نتانیاهو آدم خوبی است گفتم این را که گفته؟! و فرمود: بوده از کشفیات اسقف ما در یمن قتل عام شد اما این بشر یک کلام حرف نزد تا در ایران خری لگد زد، گفت: هست این مایه‌ تأسف ما در همین چند سال آینده با همین اقتدار قاآنی در فلسطین تمام شهرک‌ها در می‌آیند در تصرف ما حرف‌ها و نکات ارزشمند داخل شعر ما فراوان است البته قافیه کمی تنگ است و شده باعث تکلف ما پس عوض می‌کنیم قافیه را شعرم از انتقاد پر شده است خفه شد شعر توی این خفقان قافیه بعد از این ترور شده است یک نفر مفت می‌خورد آن‌ور یک نفر تیر می‌خورد این‌ور پهن شد سفره حقوق بشر کل دنیا بخور بخور شده است واقعا هنگ کرده مغز بشر همه محتاج رفرشیم انگار کاش دنیای ما ری‌ست بشود زندگی‌ها ‌پر از ارور شده است @shaeranehowzavi
رد شد از بیخ گوشتان تیری که گذشت از گلوی کودک من این فقط گوشه‌ای از آن ترسی است که چشیده است طفل کوچک من چه شبی بود از آسمانِ خدا خوشه خوشه ستاره می‌بارید دیدم از کاخ‌های غصبی‌تان به مُخَیّم پناه می‌آرید خانه‌ای که مرا از آن روزی با تفنگ و لگد درآوردید سرپناه شما نخواهد شد دیدم از آن فرار می‌کردید دل به کوتاه گنبدی بستید غافل از گنبدی که دوّار است آن شب از آسمان پیام آمد دست بالای دست بسیار است به ثریا اگر بیاویزید مردمانی ز فارس می‌آیند می‌کشانند ظلم را پایین آسمان را به حق میارایند می‌رسند اهل وعدهٔ صادق لیسوءوا وجوهکم آری راه وا کن لیدخلوا المسجد تا که عهد خدا شود جاری فادخلوا الباب سجداً مردم که زمینِ مقدس است اینجا باید اینک نماز آزادی خواند در صحن مسجد الاقصی بعد عمری به خانه برگشتم روستامان چقدر پیر شده بوی یافا چرا نمی‌آید؟ باغ زیتونمان کویر شده می‌نشینم کنار باغچه‌مان مثل ابر بهار می‌بارم در همین خاک آبدیده به اشک باز زیتون تازه می‌کارم @shaeranehowzavi
رد شد از بیخ گوشتان تیری که گذشت از گلوی کودک من این فقط گوشه‌ای از آن ترسی است که چشیده است طفل کوچک من چه شبی بود از آسمانِ خدا خوشه خوشه ستاره می‌بارید دیدم از کاخ‌های غصبی‌تان به مُخَیّم پناه می‌آرید خانه‌ای که مرا از آن روزی با تفنگ و لگد درآوردید سرپناه شما نخواهد شد دیدم از آن فرار می‌کردید دل به کوتاه گنبدی بستید غافل از گنبدی که دوّار است آن شب از آسمان پیام آمد دست بالای دست بسیار است به ثریا اگر بیاویزید مردمانی ز فارس می‌آیند می‌کشانند ظلم را پایین آسمان را به حق میارایند می‌رسند اهل وعدهٔ صادق لیسوءوا وجوهکم آری راه وا کن لیدخلوا المسجد تا که عهد خدا شود جاری فادخلوا الباب سجداً مردم که زمینِ مقدس است اینجا باید اینک نماز آزادی خواند در صحن مسجد الاقصی بعد عمری به خانه برگشتم روستامان چقدر پیر شده بوی یافا چرا نمی‌آید؟ باغ زیتونمان کویر شده می‌نشینم کنار باغچه‌مان مثل ابر بهار می‌بارم در همین خاک آبدیده به اشک باز زیتون تازه می‌کارم @shaeranehowzavi
رسیده جان به لبش طاقت سکوت ندارد سری به تن وطنش، قوت لایموت ندارد میان بازی مرگ است شهر غزه و دنیا شبیه داور کور و کری که سوت ندارد زده است در دل آتش قیام کرده ،دعایی به غیر آمدن «قبله» در قنوت ندارد هنوز غزه نفس می کشد به رغم خرابی برای خاک وطن چاره جز ثبوت ندارد کجاست غیرت قوم عرب که قدر نسیمی تحملی به تنش کاخ عنکبوت ندارد به قد کشیدن خود غره است لشکر صهیون!؟ صعود کردن فواره جز سقوط ندارد @shaeranehowzavi
آدمی از حق پرستی دور شد چشم عالم بر دنائت کور شد اهل دنیا را فریب خواب برد در رفح آغوش مادر گور شد @shaeranehowzavi
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد @gida13
غنچه‌های خزان کودکان زنده زنده می‌سوزند با دروغ قشنگ آزادی می‌شود خنده‌هایشان گریه می‌پرد از نگاهشان شادی چادر بی‌پناهی آن‌ها رنگ تاریک کینه می‌گیرد بین آغوش مادری تنها کودکی بی‌بهانه می‌میرد خوابشان رنگ آتش و خون است چشمشان در خیال صد موشک طعم بازی برایشان گنگ است چه غریب است در رفح کودک کودکان رفح پر از غصه کودکان رفح پر از داغ‌اند بال و پرهایشان همه زخمی غنچه‌های خزان یک باغ‌اند @shaeranehowzavi
مکتب شهادت این سرزمین نامش فلسطین است باری خاک دلیران و دیار جان‌نثاری مهد شکوه و مسقط الراس صلابت آیینه‌دار مکتب خون و شهادت.. ما شیرمردانی به رزم آماده داریم قاسم سلیمانی و فخری‌زاده داریم در بطن خویش آیات محکم کم نداریم امثال طهرانی مقدم کم نداریم آنان که بر فرق عدو سجیل بودند دنبال محو نام اسرائیل بودند ایمان اگر شد با عمل همره غمی نیست ما سهممان خون است و خون سهم کمی نیست بر پرچم ما نقش خون مانده‌ست یک عمر ما را به غیر از زخم حاشا مرهمی نیست صهیون اگر دیو سپید هفت‌سر شد هرگز مپندارد که ما را رستمی نیست این خانه بیت العنکبوت است و بداند سد است اگر این خانه سد محکمی نیست صهیون زند از پشت خنجر رسمش این است تنها فقط خون ناجی این سرزمین است.. هرگز مدار از سامری هیچ انتظاری موسی بر این موساد نفرین کرد باری دریا اگر طغیان کند ماییم سَدّش هرگز نترسانده‌ست ما را جزر و مَدّش باید بخوانیم از حضیض و اوج‌هایش از این شب تاریک و بیم موج‌هایش اهریمنان هیزم‌‌کشانی بس حقیرند آتش بیار اغتشاشات اخیرند ای سامری تا کی فریب و کشته‌سازی؟ نفرت پراکندن به دنیای مجازی ای سامری تا کی به بت‌ها سجده کردن؟ سودی نخواهی برد از این گوساله‌بازی.. دنیا تماشا کن چراغ راه ما را فریادهای جاء نصر الله ما را ما پیروان شیر احزاب و حنینیم دلدادگان نسل اِحدَ الحُسنَیَینیم مردم! مبادا پیش دشمن ساده باشید ای لشکر صاحب‌زمان! آماده باشید اربابمان می‌گفت اگر که دین ندارید ای حق‌ستیزان لااقل آزاده باشید اربابمان می‌گفت قبل از دادن جان باید که بر معشوق خود دلداده باشید اربابمان از صدر زین افتاد بر خاک این‌گونه باید خاکی و افتاده باشید در پای ارباب ارباً اربا گشت قاسم قاسم شوید و مست از این باده باشید این پرچم حق است و حق پس دادنی نیست این پرچم از دستان ما افتادنی نیست @shaeranehowzavi
"چکامه‌ی ننگ" سمفونی بمب‌ها و موشک‌ها نواخته شد طبل رسوایی به زمین افتاد خاک بر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. بیمارستانی در غزه منهدم شد هزاران نفر در توحّش قوم برتر جان دادند خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. پدری قطعه‌های فرزندش را در کیسه به هم می‌پیوندد؛ برادری کودک، در بیمارستان شهادتین را به برادرش تلقین می‌کند. جناب صدر اعظم خمیازه می‌کشد. خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. مادری در سرزمین مادری، قبری برای فرزند ندارد خانه‌های عمودی، در لحظه‌ای افقی می‌شود و گورهای دسته‌جمعی: ردیف. کدخدا، رعایایش را ذبح می‌کند. خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. در جدال موشک‌ها و کودک‌ها در توازن دموکراسی رسانه و دلار چراغ‌ها خاموش می‌شود. لب‌ها در تشنگی می‌سوزد پرزیدنت، عقب‌عقب به ساعتش نگاه می‌کند و گوشه‌ای از جهان گوشواره‌ی لبه‌ی گوش دیگری می‌شود خاک بر سر جهانی که در آن زندگی می‌کنیم. [حضرت شاهزاده، در حال ورزش صبحگاهی است] بی‌بی‌سی دلواپس یوزپلنگ ایرانی؛ و هیات داوران "گرمی" مبهوت از ترانه‌ی "زن و زندگی"؛ سازمان ملل را به‌گرمی تشویق می‌کند و اسرائیل "آزادانه" به کودکان فلسطین درخشش فسفری هدیه می‌کند؛ چشمان "خاخام"های خام از ذوق می‌درخشد وای بر جهانی که در آن نفس می‌کشیم * تراژدی اسلحه، به پرده‌ی آخر می‌رسد در بازی ننگ و جنگ، پرده پایین می‌آید صدای جیغ کودکان در دوردست نمایش گم می‌شود در حاشیه‌ی تحلیف، تصنیف موشک نواخته می‌شود اسماعیل، این‌بار قربان می‌شود مجمع عمومی سازمان ملل، بازیگران را به‌شدت تشویق می‌کند وای بر جهانی که در آن نفس می‌کشیم قاتلان سرخ‌پوست‌ها؛ جانیان ویتنام و هیروشیما؛ در یک‌سو وارثان هالوی هولوکاست متجاوزان الجزایر و لیبی در دیگرسو نظم جهانی را مدیریت می‌کنند. حقّ تو وتو می‌شود جایزه‌ی صلح نوبل به "سوچی" می‌رسد به پاس مبارزه با خشونت: منهای مسلمانان میانمار به اسحاق رابین و شیمون پرز به شکرانه‌ی کشتار صبرا و شتیلا و به یاسر عرفات به پاس "خفه‌خون" تف بر جهانی که بر آن راه می‌رویم ... و در انبوه این خاک بر این خاک از خاک به خاک ... تنها اندوه یک خاک است که رویای جهان مدرن را غبارآلود کرده است "فلسطین" و بغض جاودانه‌ی او در سکوت و صدا بی‌قرار بی‌قرار بی‌قرار که تلکَ شقشقه هدرت و ما قرّت @shaeranehowzavi
در سینه ام نم‌نم زده آوای باران اندوهگینم از غم پرواز یاران اما صبورم چون که می‌دانم پس از این خون هنية می‌شود آغاز طوفان @shaeranehowzavi
قلبم شکسته… خسته‌ام… زخمی شده بالم… سایه به سایه مرگ می‌آید به دنبالم بی دامن سرسبز مادر مانده پژمرده گل‌های زرد و قرمز پیراهن و شالم من با تمام کودکی، در میهنم امروز میراث‌دار رنج و اندوهی کهن‌سالم عکاس‌ها! عکاس‌ها! از من چه می‌خواهید؟ من کِی شبیه خنده‌های کارت‌پستالم؟ غمگین‌ترینم من! چه می‌فهمید از احساسم؟ تنهاترینم من! چه می‌پرسید از احوالم؟ شاید مرا در انفجاری تازه بشناسید با گریه‌های گیره‌مو… با بغض خلخالم… آه ای شما راحت‌نشسته گوشهٔ خانه! جز ایستادن راه حلی نیست در عالم @shaeranehowzavi
جهان روی لبش سبوح و یا قدوس می بیند خدا را در کلامش هرکسی ملموس می بیند دلش دریاست اما وای از روز غضب هایش تلاطم سینه ی آرام اقیانوس می بیند سیاهی پرده بر دنیا کشیده، فصل بی داد است جهان در دست او این روزها فانوس می بیند فلسطین غوطه ور در خون و ساکت جمع اعرابند تن آنها جهانی خرقه ی سالوس می بیند فقط چشم امید غزه حزب الله لبنان است فقط یک مرد را در جنگ اختاپوس می بیند همان مردی که می خوانند او را «سید الصادق» و صهیون از نگاهش تا سحر کابوس می بیند تمام فتنه ها از گور صهیون است و این عالم خودش را در شرارت های او محبوس می بیند همیشه غم نمی ماند بهاری تازه در راه است که شادی را جهان با قلب خود مانوس می بیند به امید خدا دنیای آدمها جهانی را از این پس بی وجود غده ی منحوس می بیند @shaeranehowzavi
هدایت شده از 🦋 پروا 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴بسم الله الرحمن الرحیم برای او که قلبم از داغش لحظه به لحظه شعله‌ورتر میشود...🖤 برای محبوبم💔 از یاد نمی‌برد جهان، ای دریا! طوفان خطابه‌های غرّایت را آرام نمی‌شویم بعد از تو مگر با خاک یکی شود بزودی حیفا ᯽⊱┈──🦋 @parva1403 🦋┈──⊱᯽
فرستادند را تا به دمید امّید تا که بخشد به چه دارد در سر و دل یک نبی، جز شور آگاهی که سررسیده تا نگردد آدمی گمراه همان که در «» بود و مشتاقِ رسیدن بر ، و با لبی خندان، جهان را ترک می گویند ولی از رفتن آنها نصیب ماست تنها آه ، روشنی‌بخش شبند و ما کویری ها فقط دلخوش به عکس ماهشان هستیم بین چاه ، رودخانه ست و نگاه ، که آخر می کند خود را رها از دست این سینه خود را سپر کرده برای حق و با خود می کند را همدل و همراه @shaeranehowzavi
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
- بیست‌و‌ششمین جلسه از سلسله نشست‌های شعرخوانی ادوار مختلف با عنوان با اجرای همراه با رونمایی کتاب «در رکاب صبح» سروده‌ٔ فاطمه عارف‌نژاد مهمان ویژه: 🔻 زمان: ‌سه‌شنبه ۸ آبان ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۰۰ 🔻 نشانی: تهران، خیابان سمیه، نرسیده به حافظ، حوزه هنری، طبقه همکف، سالن مرحوم طاهره صفارزاده 🇵🇸 @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از جهان بانو
شوقی گران 🖌عاطفه جوشقانیان از گردنم وا می‌کنم رنگین کمان را شاید مرمّت کرد زخم آسمان را ماه و ستاره -این طلای گوشواره- وا می‌کنم از گوش‌هایم کهکشان را در چشم مادر سکه سکه برق شادی‌ست آورده همراه خودش ذوقی عیان را زنجیر عقد خواهرم زیباست، دریاست از گردنش برداشت باری بی‌کران را.. لالایی گهواره‌ها شعری حماسی‌ست هر شب تکان دادیم تقدیر جهان را شاید همین، یک روز دستم را بگیرد وا می‌کنم از دست‌ خود، شوقی گران را 🇵🇸 نهضت مردمی بافتِ کلاه، دستکش و شال‌گردن جهت پشتیبانی از مردم لبنان و رزمندگان محور مقاومت 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |