هدایت شده از چشمه جاری
🔷 امام حسين عليه السلام فرمود: هر كس ما را دوست بدارد از ما اهل بيت است. چون هر كس خدا را ديدار كند در حالی كه ما را دوست بدارد در شفاعت ما داخل خواهد شد. 🔷 معناى دوست و مودت، از خواستن و حاجت داشتن جداست، گاهى كسى را براى خودت مى ‏خواهى، براى اينكه به تو سودى برساند و تو را به خواسته‏ هايت راه بدهد، گاهى كسى را براى خودش مى‏ خواهى، چون حساب كرده‏ اى و فهميده‏ اى كه اگر براى او بسوزى و حتى نيست شوى او تو را مى‏ سازد و هستى مى‏ دهد. 🔷 در اين مرحله مى ‏توانى خودت را فدا كنى و بخاطر خواسته ‏ى او، از خواسته ‏ى خودت چشم بپوشى. بخاطر محبت او با دشمن و بدخواه خودت دوست باشى و برايش اقدام كنى. اين نوع دوست داشتن است كه به ولايت و متابعت مى ‏انجامد. 🔷 تو سرپرستى خودت را به او واگذار مى ‏كنى و در زندگى و مرگ و دوستى و دشمنى و قطع و وصل‏ها به او توجه دارى. او مدار و معيار زندگى و هستى توست. اين متابعت به وحدت و اتحاد مى ‏رسد و تو را به اهل بيت پيوند مى ‏زند، كه مى ‏فرمايد: «مَنْ تَبِعَنى‏ فَانَّهُ مِنّى‏ وَ مَنْ عَصانى‏ فَانَّكَ غَفُورٌ رَحيمٌ». هر كس از من پيروى كند از من است و هر كس مرا عصيان كند و جدا شود پس غفران و رحمت تو دستاويز است. 🔷 در ادامه‏ ى همين روايات در موسوعه آمده است كه محبت بخاطر دنيا و محبت بخاطر حاجت، اين خاصيت و اين آثار وحدت و شفاعت و همراهى را ندارد، چون اين چنين محبتى ولى را خرج كردن و او را بخاطر عروسك‏ها زير پاگذاشتن است و اين طبيعى است كه آدمى محبوب را فداى محبوب‏تر مى‏ كند و كسى كه محبوب‏ترى دارد، در واقع با آن به‏ وحدت رسيده و آن‏را مدار زندگى ساخته و معيار گرفته است. 🔷 محبتى كه از آن معرفت به اولويت برخاسته باشد، ولايت را مى‏ سازد و حب و بغض و لعن و سلام را جهت مى‏ دهد، كه: «إِنِّي‏ سِلْمٌ‏ لِمَنْ‏ سَالَمَكُمْ‏ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيُّ لِمَنْ وَالاكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُم‏». 🔷 و اساس اين محبت در اين نكته است كه ولىّ از من به من آگاهتر و از من به من مهربانتر است و همين درك، اضطرارِ به حجّت و ولىّ خدا را شكل مى ‏دهد. 🔷 چون با دگرگون شدن تلقى انسان از خودش و استمرارش، تلقى انسان از جهان و حكومت و مديريت متحول مى‏ شود كه اهداف حكومت از پاسدارى و پرستارى به آموزش و بينش و بيّنات مى‏ رسد و قلمرو حكومت از درون و از سطح خانه و جامعه به تمامى هستى و تمامى عوالم گسترده مى ‏شود. 🔷 و اين هدف و اين قلمرو، معيار انتخاب حاكم را به عصمت يعنى آزادى و آگاهى و روش انتخاب او را به تعيين الهى، گره مى ‏زند. و اگر در مرحله‏ اى اين چنين امام و حجتى فراهم نشد، بقدر امكان، به فقيه، به عادل، به مؤمنين و به اهداف، روى مى‏ آورند. 🔷 پس حقيقت محبّت از خواستن‏هاى طبيعى و غريزى جدا مى ‏شود و آثار محبّت در اين صورت گسترده خواهد شد و به ولايت، به تبعيت، به وحدت و اتحاد و به همراهى و شفاعت خواهد رسيد كه شفع به معناى جفت و همراه، در برابر وتر و تنهاست. 🔷 و اين همراهى و اين وحدّت در گرو آن محبّت برخاسته از اولويت و بر اساس آگاهى و محبت است، كه؛ محبت ما به خودمان محبّت غريزى است و محبت ولىّ از رحمت واسعه‏ ى حق. و همان رحمت واسعه است كه در روايات امام حسين به رحمت واسعه تفسير شده است. 🔷 در مرحله‏ ى معرفت هم، معرفت ما محدود و محكوم است و معرفت امام، از احاطه و حضور و از بسط وجود و تنزيل وسائل و اسباب معرفت است. اين چنين معرفت مبسوطى تمامى عوالم و تمامى راه را در بر مى‏ گيرد و آدمى را با نور و بصيرت و به مقصد مى‏ رساند. 🔷 آنچه در روايات بسيار در فضيلت محبت آمده با همين بيان كه حضرت مى‏ فرمايد، كه بخاطر حاجت و بخاطر دنيا نباشد و برخاسته از اولويت دادن به ما و همراه ولايت و سرپرستى ما باشد، توضيح مى ‏يابد. 🔷 خود خواه، خود فروش، حجت خدا را بر دم تيغ مى ‏گذارد و به گندم رى مى‏ فروشد و با هوس سودا مى ‏كند و سر خود مى ‏گيرد و سامان خود مى‏ خواهد. بازار خود فروشى از آن سوى ديگر است. 📚 چهل حدیث، ص 98 🆔 کانال:👈 چشمه جاری