• 💢 نمازی که تن مأمون رو لرزوند! 🔸بعد از پیامبر، اغلب خلفا دست به کارهایی زدن که کوچک‌ترین شباهتی به سیره پیامبر و سفارش‌های ایشون نداشت.. 🔹یکی از اونا خوندن نماز عید بود؛ پیغمبر همیشه در اوج خضوع و خشوع به مصلی می‌رفتن، 🔸اما خلفا کم کم تجملات عجیب و غریبی وارد این برنامه کردن؛ با لباس‌های سلطنتی و شمشیر طلا و نشان های طلا و نقره و کلی خدم و حشم می‌رفتن یه نماز می‌خوندن و برمی‌گشتن. حتی به گردن اسب‌هاشون گردنبند طلا می‌انداختن!! 🔹اون سال مأمون، از خواست که نماز عید فطر رو ایشون بخونه؛ به خیال خودش وقتی حضرت با این همه شکوه و تجمل به مصلی برن، مردم می‌بینن که ایشون هم دنبال ثروت و قدرته و محبوبیتشون رو از دست میدن! 🔸امام رضا قبول نکردن. فرمودن: من که گفته بودم تو امور مربوط به حکومت دخالتی نمی‌کنم! 🔹مأمون گفت: ای بابا پسر عموجان یه نمازه دیگه! نماز که مثل بقیه امور نیست که بگید نمی‌خوام شریک ظلم باشم؛ بخونید دیگه.. 🔸امام رضا فرمودن: باشه ولی من نماز رو شبیه جدم رسول‌الله می‌خونم نه خلفا! مأمون هم با همه زرنگی‌اش، این بار حماقت کرد و قبول کرد. 🔹روز عید، سران حکومت و فرماندهان نظامی، به رسم همیشه لباس‌های فاخر پوشیدن، شمشیرهای طلا بستن، اسب‌های خاصی رو سوار شدن، نشان‌های طلا و نقره‌شون رو به سینه‌ چسبوندن و اومدن دنبال امام رضا. توقع داشتن آقا هم با چنین ظاهری بیرون بیاد. 🔸اما دیدن حضرت، با تمام اطرافیانشون، کفش‌هاشون رو در آوردن، آستین‌ها و دامن‌هارو بالا زدن، عمامه‌شون رو همون طور که پیغمبر می‌بست، بستن؛ و در نهایت خضوع، با ذکر «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر علی ماهَدانا، و لَهُ الشُّکرُ عَلی ما اَولانا» نزدیک میشن. 🔹هیچ کس توقع دیدن همچین صحنه‌ای رو نداشت! سالها بود که مردم این ذکر رو درست و حسابی نشنیده بودن، این حالت‌ها رو ندیده بودن!.. 🔸سران لشکری و کشوری، به قدری تحت تأثیر قرار گرفته بودن، که خودشون رو از اسب‌ها پایین انداختن، با چاقو بند پوتین‌هاشون رو پاره کردن، آستین و دامن‌ها رو بالا زدن و پا برهنه دویدن پشت سر امام رضا! 🔹کم کم تمام مردم مرو، به جمعیت ملحق شدن و همگی پشت سر امام رضا این ذکر رو تکرار می‌کردن و جلو می‌رفتن: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر علی ماهَدانا، و لَهُ الشُّکرُ عَلی ما اَولانا» شهر از این حجم از شور و حرارت داشت منفجر می‌شد! 🔸جاسوسان مأمون، وحشت زده از همبستگی اون جمعیت، خودشون رو به مأمون رسوندن و گفتن: اگه همین الان جلوی این نماز رو نگیری، تا پایان امروز، حکومت دیگه مال تو نیست! 🔹فورا چند نفر از طرف مأمون، خودشون رو به امام رضا رسوندن و گفتن: آقا شما زحمت نکشید، برگردید ما خودمون نماز رو می‌خونیم!... ____________ 💠 اینجاازعلی‌بخوانیدوآل‌علی‌علیهم‌السلام 👇 https://eitaa.com/joinchat/1951138468C9c6239cbb6