یه رفیق داشتیم. خیلی مذهبی بود برای خودش یه قبر کنده بود هر شب میرفت کنار اون دعا می‌کرد. یه شب که خیل رفته بود تو حس با چند تا از بچه ها رفتیم اونجا و یه قابلمه برداشتیم. اونجا یکی زدیم به قابلمه صدای طبل داد. بعد یکی از بچه ها که تن صداش زیاد بود گفت قراء اونم خیلی تعجب کرد برای بار دومم گفت قراء اون گفت چی بخونم؟ اون یکی هم گفت داداش خیلی گفتم جون جونم بخون. هیچی دیگه افتاده بود با آر پی جی ما رو دنبال میکرد🤲🏻😂 @shahadat312