(۲)
-شبعملیات...
-گردانهای تیپ انصار الحسین(ع) در سه کیلومتری خط مقدم فاو مستقر
شدند. عصر شب عملیات، دشمن بمب شیمیایی زد. چشمان بچّههای گردان
سرخ و تکلّم آنها برای مدّتی مختل شد. با این حال از هدف خود دست بر
نداشتند. یکییکی از زیر قرآن عبور کردند و در حالی که میدانستند در راهی
بی برگشت قدم میگذارند با انگیزۀ محبت به فاطمۀ زهرا(س) سرها را به خدای متعال سپردند.
باز هم شاهد ماجرای نبردِ
#ابراهیم، مصطفیروحی است که با سمت فرماندۀ دسته از گردان 155 حضرت علی اصغر(ع) به مصاف تانکها رفته است:
" در تاریکی شب به مواضع دشمن بین محور فاو- البحار و فاو - البصره یورش بردیم.
از خط اول گذشتیم. دشمن که انتظار چنین حملهای را نداشت غافلگیر شد،
ناچار نیروهایش را بدون تدبیر وارد عمل کرد. جنگی شد دیدنی. نیروهای پیاده
در پناه تانکهای تی72 به مقابله آمدند. وقتی رزمندگان ما فهمیدند که گلولۀ
آرپیجی به تانکها کارگر نیست روی تانک میرفتند و از دریچۀ تانک داخل
آنها نارنجک انداخته و پایین میپریدند تا از آسیب انفجار در امان باشند.
.
ـ زمین در غرّش تانکها میلرزید و انفجار گلولهها و دود باروت، هوا را برای
تنفس تنگ کرده بود. ناکار آمدی آرپیجی مانع از پیشروی نشد. خیلی بیشتر
از حدّ تعیین شده در دل دشمن رفته بودیم. نیروهای دو گردان ما تقریباً ۷۴۰
نفر میشدند و تانکها حدوداً ۳۵۰ دستگاه، یعنی هر دو نفر رزمنده در مقابل
یک تانک تی72 قرار میگرفت. وقتی به خودم آمدم دیدم بین خاکریز سوم و
چهارم دشمن هستیم. در آن لحظه تانکهای در حال سوختن محیط را روشن کرده بودند. مشاهده کردم تعداد زیادی نیرو دارند میآیند. همین طور که پیش
میرفتم، شک کردم که اینها از نیروهای خودم هستند یا از گروهانهای
همجوار. در یک چالهای که بر اثر اصابت خمپاره ایجاد شده بود، نشستم تا
نظمی مجدّد به این نیروها بدهم. بعد از دقایقی متوجّه شدم عراقی هستند و
دارند از مقابل سپاه اسلام فرار میکنند. دشمن گریخت، تانکهای باقیمانده
منهدم شدند. عدّهای اسیر و گروهی کشته شدند. عملیات به اهداف خود رسیده بود که دستور بازگشت صادر شد.
قرار نبود مواضع اشغال شده حفظ شود. حمله، یک حرکت ایذایی بود برای
بر هم زدن نظم پاتک دشمن. و اگر این عملیات انجام نمیشد، دشمن همۀ
نیروهای ایران در محور فاو – البحار و فاو – امالقصر را در محاصره میگرفت. و کلّ عملیات به مخاطره میافتاد. هنوز عقبۀ سپاه دشمن روی نیروهای ما آتش
میریخت. این لحظات از غمانگیزترین زمان عمر ما رزمندگان است. چرا که از مجموع نیروهای دو گردان، حدود ۲۰۰ - ۱۵۰ نفر شهید و مجروح شده بودند.
برای آوردن آنها کاری از دستمان برنمیآمد.