بسماللهالرحمانالرحیم💎♥️🌱
#سه_دقیقه_در_قیامت
#پارت_پنجاه_هفتم
{نشانهها}
🌸پس از ماجرایی که برای پسر معتاد اتفاق افتاد، فهمیدم که من برخی از اتفاقات آینده را هم دیده ام . نمی دانستم چطور ممکن است . لذا خدمت یکی از علما رفتم و این موارد را مطرح کردم .
🌸 ایشان هم اشاره کرد که در این حالت مکاشفه که شما بودی، بحث زمان و مکان مطرح نبوده، لذا بعید نیست که برخی موارد مربوط به آینده را دیده باشی .
بعد از این صحبت، یقین کردم که ماجرای شهادت برخی همکاران من اتفاق خواهد افتاد .
🌸یکی دو هفته بعد از بهبودی من، پدرم در اثر یک سانحه مصدوم شد و چند روز بعد، دارفانی را وداع گفت . خیلی ناراحت بودم، اما یاد حرف عموی خدابیامرزم افتادم که گفت: این باغ برای من و پدرت هست و به زودی به ما ملحق میشود .
🌸 در یکی از روزهای دوران نقاهت، به شهرستان دوران کودکی و نوجوانی سر زدم، به سراغ مسجد قدیمی محل رفتم و یاد و خاطرات کودکی و نوجوانی، برایم تداعی شد .
🌸یکی از پیرمرد های قدیمی مسجد را دیدم . سلام علیک کردیم و برای نماز وارد مسجد شدیم . یکباره یاد صحنه های افتادم که از حساب و کتاب اعمال دیده بودم .
ـــــــــــــــــــ🌱🍂ـــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
🖤↓🥀
@shahadat_arezoomee
مٰاملَـتاِمٰام
#حُسـیِنم✌️🇮🇷