‍ در نیمه آغوش زمین گرم از حضورش شد.خدا چند صباحی امانتی عنایت کرد، تا در وقت مقرر آن را پس بگیرد. از ذریه پاکِ سادات بود و عاشق اهلبیت‌علیهم‌السلام هر چه بزرگتر می‌شد، عشق هم در او رشد می‌کرد و روحش بیش از پیش شیفته آسمان می‌شد در درس خواند و مُلَبَس به لباسِ جدش رسول‌الله شد... می‌کرد و در ایام امتحانات بار سفر بست! در جواب پدر که فرمود: بعد از امتحانات برو! با صلابت گفت: نه ،الان اسلام در خطر است ونیاز به حضور رزمندگان در جبهه است. مگر ما از آنها که می‌جنگند عزیزتریم؟ و رفت. آخرین اعزامش در ماه مبارک رمضان بود اما قبل از آن سیدحسین و همسرش را به مادر سپرد و راهی شد. می‌گفت :این بچه خدا را دارد.امروز هم دقیقا کربلا و عاشورا تکرار شده است. روز نماز را در حرمین السلام_ اقامه کرد. دو سه روز بعد، در حالی که با چند تن از همرزمانش برای کمک‌رسانی به رزمندگان اسلام، راهی شده بودند، ماشینشان مورد حمله تروریستها واقع می‌شود. پس از طی مسافتی با پایِ پیاده،در اثر کاشته شده در روستای "المزرعه" از توابع شهر "بیجی" در استان "صلاح‌الدین" عراق بال به سوی آسمان گشود. پس از عاشقی های بسیار، در آغوش ملکوتیان آرام گرفت. ، اِبنِ فاطمه _سلام‌الله‌علیها🕊 نویسنده : سالروز شهادت شهید مدافع حرم 📅تاریخ تولد : ۱۵ بهمن ۱۳۶۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ تیر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : قم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم