یاران زبده | خاطرهای از سردار شهید
#سید_حکیم و شهید
#احمد_مکیان
سال آخری که با
#احمد [مکیان] در سوریه حضور داشتیم،
#اعجوبهای را پیدا کردیم به نام «
#سید_محمدحسن_حسینی » معروف به
#سیدحکیم.
#طراح_عملیاتهای_بزرگ در سوریه بود.
ما حدود هشت ماه با
#سیدحکیم کار کردیم. آنجا هم
#احمد خیلی زود رشد کرد و خودش را نشان داد.
یکی از دوستان که قبلا با
#سیدحکیم کار میکرد ما را به او معرفی کرد. ولی
#سیدحکیم بعد از مدتی که با
#احمد کار کرد، کارهایی که قبلا به دوستمان میسپرد، حالا میداد به دست احمد.
#احمدمکیان آنجا رشد چشم گیری داشت. در بحث نقشهخوانی، جهتیابی و امثالهم.
یادم هست که یک بار که با
#سیدحکیم برای شناسایی رفته بودیم به پشت خاکریز خودی رسیدیم.
همه آنجا ایستادیم. سیدحکیم یک نفر را میخواست که همراهش ببرد. از خاکریز خودی عبور کند و تا خاکریز دشمن پیش روی داشته باشد و شناسایی را تمام و کمال انجام دهد.
اینجور وقتها فرمانده زبدهترین نیرو را انتخاب میکند؛ و آنجا
#احمد_مکیان را انتخاب کرد.
هر دو بدون ترس، تا پشت خاکریز دشمن رفتند؛ با دوربین تمام منطقه را رصد کردند و برگشتند.
راوی: دوست و همرزم شهیدان سیدحکیم و احمد مکیان
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم