[5]€ ـ بحار، ج 68، ص 156. ++++++++++ *{تسنيم، جلد 1، صفحه 250} 10 ـ عامل حشر با پيامبران پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي فرمايد: «إن أكرم العباد إلي الله بعد الأنبياء العلماء ثم حملة القرآن يخرجون من الدّنيا كما يخرج الأنبياء ويحشرون من قبورهم مع الأنبياء ويمرّون علي الصراط مع الأنبياء ويأخذون ثواب الأنبياء. فطوبي لطالب العلم وحامل القرآن ممّا لهم عند الله من الكرامة والشرف»[1] ؛ گرامي ترين بندگان خدا پس از پيامبران دانشمندان هستند و سپس حاملان قرآن. عالمان و حاملان علم و عمل قرآن به گونه‌ي پيامبران از دنيا رخت بر مي بندند و حشر آنان و عبورشان از صراط همراه پيامبران خواهد بود و از ثواب انبيا بهره مند مي شوند. پس خوشا به حال جويندگان علم و حاملان قرآن كه از كرامت و شرف الهي برخوردارند. كسي كه قرآن را فرا گيرد تا فقط در خطابه ها يا نگارش كتابها از آن بهره گيرد، معلوم مي شود قرآن را براي تدبّر در آن و عمل به آن نخواسته است و اين دانشِ تجاري، حرفه اي بيش نيست و چنين علمي در اواخر عمر آدمي نيز به فراموشي سپرده مي شود. گرچه اين فراگيري نيز ثواب آشنايي با ظاهر قرآن را دارد؛ اما آن كه قرآن را براي تدبّر و عمل فرا گيرد جايگاه ديگري دارد. 11 ـ مايه‌ي خرّمي دلها اميرالمؤمنين (عليه السلام) مي فرمايد: «وتعلموا القرآن فإنّه أحسن الحديث وتفقّهوا فيه فإنّه ربيع القلوب واستشفوا بنوره فإنّه شفاء الصدور وأحسنوا تلاوته فإنّه أنفع القصص وإن العالم العامل بغير علمه كالجاهل الحائر الذى لا يستفيق من =========== [1]ـ جامع أحاديث الشيعه، ج 15، ص 24. ++++++++++ *{تسنيم، جلد 1، صفحه 251} جهله بل الحجة عليه أعظم والحسرة عليه ألزم وهو عند الله ألوم»[1] ؛ قرآن را فرا گيريد كه آن نيكوترين سخن است و به فهم عميق آن دست يابيد كه آن مايه‌ي خرّمي دلهاست و از نور آن شفا بجوييد كه آن شفاي بيماريهاي روحي است و آن را نيكو تلاوت كنيد كه سودمندترين قصه هاست و كسي كه به علم خويش عمل نكند، همانند نادان سرگرداني است كه به هوش نمي گرايد و چون عالم است، حجت بر او گرانتر و حسرت او افزونتر و ملامت او در پيشگاه خداي سبحان بيشتر است. مراد از تفقّه (تفقّهوا) در قرآن كريم و روايات اهل بيت طهارت (عليهم السلام)، آشنايي با فقه مصطلح كه در مقابل كلام و فلسفه قرار دارد، نيست؛ همان گونه كه واژه‌ي «حكمت» در قرآن و روايات،حكمت مصطلح، يعني فلسفه نيست، بلكه بر فراگيري معارف اصول دين و معارف عقلي نيز «فقه» اطلاق مي گردد و فهميدن احكام حرام و حلال الهي نيز «حكمت» ناميده مي شود. پس فقه كه عبارت از فراگيري عميق است به معنايِ مطلق آگاهي به معارف دين است و به معناي اصطلاحي آن نيست وگرنه لازم مي آيد كه تنها يك سيزدهم قرآن كه آيات الأحكام و مربوط به فروع فقه مصطلح است، داراي فقه باشد و مراد از تفقّه در قرآن معرفت خصوص همان مقدار اندك باشد؛ در حالي كه تمامي قرآن فقه است. البته اگر مسائل حقوقي، سياسي، اجتماعي و مدني را جزو فقه بدانيم، آيات فقهي رقم بيشتري پيدا مي كند. از قرار گرفتن شفا در نور قرآن (واستشفوا بنوره) بر مي آيد كه جهل به قرآن نيز مانند به كار نبستن آن، بيماري است؛ جهل مانند رذايل اخلاقي ديگر، از =========== [1]ـ نهج البلاغه، خطبه 110، بند 6. ++++++++++ ***{تسنيم، جلد 1، صفحه 252} بيماريهاي قلبي است و قرآن كريم شفاي اين دردهاست: (ونُنزّل من القرآن ما هو شفاء)[1] ، (شفاء لما في الصّدور)[2]. مراد از قلب در قرآن، همان لطيفه الهي، يعني روح است، نه عضو گرداننده‌ي خون در بدن. سلامت و بيماري قلب جسماني انسان، در محدوده‌ي دانش پزشكي است و ارتباطي با سلامت و بيماري قلب روحاني ندارد؛ ممكن است انساني از سلامت كامل قلب جسماني برخودار باشد، اما نتواند نگاه خود را در برابر نامحرم مهار كند و در نتيجه قلب روحاني او بيمار باشد: (فلا تخْضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض)[3] . همچنين كسي كه گرايشهاي نارواي سياسي دارد بيمار دل است، گرچه از نظر طب مادي، قلبي سالم داشته باشد: (فتري الذين في قلوبهم مرضٌ يسارعون فيهم...)[4]. قرآن كريم در كلام حضرت اميرالمؤمنين (عليه السلام) به عنوان «أحسن الحديث» و «أنفع القصص» معرفي و به نيكو تلاوت كردن آن، سفارش شده است. مراد از تلاوت نيكو، تنها آهنگ خوب نيست. فهم درست قرآن و عمل به آن نيز از مدارج تلاوت نيكوست؛ زيرا اميرالمؤمنين (عليه السلام) در ادامه‌ي سخن خود مي فرمايد: عالم بي عمل همانند جاهل سرگرداني است كه از جهل خود به هوش نمي گرايد و علمْ حجّتي عليه عالم بي عمل و مايه‌ي حسرت و ملامت او نزد خداي سبحان خواهد بود. البته ترتيل و شمرده و با تأنّي تلاوت كردن و حدود تجويد را رعايت كردن، فيض خاص تلاوت نيك را به همراه دارد.