💔🥀💔 ✍*شهید داوود به روایت خواهر شهید* 🌟✨سه سال بعد از شهادت حسین بود که داوود تصمیم گرفت اسلحه زمین افتاده حسین را بردارد. وقتی برادری می رود برادر دیگر نمی تواند بنشیند. پدر ومادرم را راضی کرد و می گفت که من یک بعثی بکشم کافی است. پدر ومادرم داغ حسین را دیده بودند و تحمل شهادت داوود را نداشتند. داوود به لحاظ شخصیتی با حسین متفاوت بود او فردی آرام بود . ♨️به پدر و مادرم خیلی کمک می کرد. پدرم بعد از حسین چند بار به جبهه رفته بود. ☀✨دقیقا زمان عملیات های والفجر بود. والفجر های پشت سر هم که کشور در خطر بود. و از او یک وصیت نامه ماند که سفارش کرده بود رهبر و اماممان را تنها نگذاریم ‌‎‌‌═┅═༅𖣔🩸𖣔༅═┅┅