😅می‌خواستند من را بکشند که نشد! حفاظت بیمارستان نجمیه دست من بود. شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر ۲۷ بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. می‌خواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت. بعد از ‌آن که من را شناسایی کردند آمدند درِ خانه‌مان در مَلِک‌آباد. من خوابیده بودم که زنگ زدند. آمدم؛ تا در را باز کردم، ‌با یک چیزی کوبیدند روی سرم. من افتادم پشت در و نتوانستند وارد خانه بشوند. فردایش من را بردند بیمارستان. بعدش مشکوک شده بودند به حاج خانم که چرا من را زده است!😊😄 نشر به مناسبت @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊