eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
247 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ سفره ی هفت سین امسال ما متبرک شد به نام و عکس شما و عزیزتان حاج اصغر... امسال را با مکتب شما و حاج اصغر آغاز کردیم... باشد که سال و روزگارمان به دعای شما پرخیر و برکت بشود... راستی... سالروز میلاد امام حسین (ع) هم معطر کرد آغاز سالمان را... میلاد حضرت ابوالفضل (ع)، حضرت علی اکبر (ع) و امام سجاد (ع) و امام زمان (عج)... 🎈پس... و بر شما و حاج اصغر عزیز مبارکباد... @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
❤️🍃 رزق نون و نمک من عباس رفیق بی کلک من عباس... 🎊ولادت (ع) و مبارکباد @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
❤️🍃 چه کسی میگوید ستاره فقط در آسمان پیدا میشود؟ از دامان مادران کشور من، ستاره میروید... ستارگانی که از خاک به افلاک میرسند... و با این ستاره ها، راه را میتوان پیدا کرد... ❤️حاج اصغر روزت مبارک❤️ و (ع) مبارکباد @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃 ارمنی یک بار رو زد حاجت خود را گرفت خوش به حال ما که عمری در پی ات آواره ایم... 🎊 (ع) و مبارکباد @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
✨💫 امروز... میلاد حضرت ابوالفضل عباس (ع) است... و مزین شده به حاج محمد... امروز روز توست. جانبازی ات با مسموم شدنت توسط افرادی ملعون بود؛ وقتی نفوذ کردند کنارت و آن زهر به بدنت وارد شد... و حنجره ی تو را همانند محبوبت امام رضا (ع) مجروح کرد... حاج محمد خوشابحالت... که هم جانباز بودی و هم شهید شدی... روزت مبارک بزرگمرد همسرخواهر @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
پسرم هر وقت می‌خواست به سوریه برود می‌گفت: «می‌روم تا مزدم را از بی‌بی بگیرم. باید یا شهید شوم یا جانباز» البته حاج‌اصغر یک بار مجروح شده و به ما هم نگفته بود. یک‌بار وقتی جورابش را درآورد، زخم پایش را دیدیم. از جای بخیه‌اش مشخص بود که زخمش را غیرحرفه‌ای بخیه زده‌اند طوری که انگار فقط می‌خواستند جلوی خونریزی زخم را بگیرند. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
😅می‌خواستند من را بکشند که نشد! حفاظت بیمارستان نجمیه دست من بود. شهید عباس کریمی که از فرماندهان لشکر ۲۷ بود، مجروح شده بود و آورده بودند آنجا. می‌خواستند بیایند در بیمارستان و به ایشان ضربه بزنند که گرفتیمشان. یکی از منافقین سیانور خورد و خودش را کُشت. بعد از ‌آن که من را شناسایی کردند آمدند درِ خانه‌مان در مَلِک‌آباد. من خوابیده بودم که زنگ زدند. آمدم؛ تا در را باز کردم، ‌با یک چیزی کوبیدند روی سرم. من افتادم پشت در و نتوانستند وارد خانه بشوند. فردایش من را بردند بیمارستان. بعدش مشکوک شده بودند به حاج خانم که چرا من را زده است!😊😄 نشر به مناسبت @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عاشقانه های یک جانباز دفاع مقدس ✨ایام (ع) و 🌱پ.ن : عاشقی دردسری بود نمی دانستیم... حاصلش خون جگری بود نمی دانستیم...💔 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃 پسرم هر وقت می‌خواست به سوریه برود می‌گفت: «می‌روم تا مزدم را از بی‌بی بگیرم. باید یا شوم یا » البته حاج‌اصغر یک بار مجروح شده و به ما هم نگفته بود. یک‌بار وقتی جورابش را درآورد، زخم پایش را دیدیم. از جای بخیه‌اش مشخص بود که زخمش را غیرحرفه‌ای بخیه زده‌اند طوری که انگار فقط می‌خواستند جلوی خونریزی زخم را بگیرند. و (ع) گرامی باد @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊