شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم #قسمت_نود_و_یکم سپس #دستی به محاسن #انبوه و سپیدش کشید و مثل اینکه
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_چهارم
#قسمت_نود_و_دوم
لبخند #تلخی زد و رو به #مجید کرد: "این طایفه #وهابی هم که اول به بهانه تجارت و بعد به هوای #وصلت دخترشون با پدرخانمت، به خونواده شما نفوذ کردن یه جرقه از همین آتیش بودن! خُب الحمدالله ایران کشور #مقتدر و امنی هستش، #نمیتونن مثل سوریه و عراق لشگر کشی کنن! برای همین قصد دارن همینجوری تو خونواده ها رخنه کنن تا #مغز مردم رو شستشو بدن!"
سپس #چشمان مهربانش از شادی درخشید و با لحنی #فاتحانه از استقامت ما تقدیر کرد: "ولی شما و #خانمت جانانه #مقاومت کردین! شما هم میتونستید کوتاه بیاید یا حتی فریبشون رو بخورید! ولی شما در عوض #مهاجرت کردید!"
و باز دلش پیش #من بود که دوباره روی سخنش را به سمت من برگرداند: "البته دخترم شما کار #بزرگتری کردی! مجید اگه در برابر اونا وایساد، #شیعه_اس! طبیعیه که از افکار #وهابیت خوشش نیاد! ولی شما در مقام یک اهل سنت، خیلی #بصیرت به خرج دادی که فریب حرفهای اونا رو نخوردی و پشت #شوهرت وایسادی! احسنت!"
سپس چشمانش به غم نشست و با ناراحتی زمزمه کرد: "ولی خُب پدرت..." و دیگر هیچ #نگفت که خودم هم میدانستم پدرم که روزی یک #سُنی معتقد بود، به پای #هوس نوریه، به دین و دنیای خودش چوب حراج زد و به جرم تکفیر #شیعیان و آواره کردن امثال این کارگر بینوا و حتی دختر و #دامادش، آتش جهنم را برای خودش خریده، ولی حالا بیشتر نگران #ابراهیم و محمد بودم که نه از روی عقیده و نه به هوای عشق زنی که به طمع حقوق و سهم الارث نخلستانها، با #وهابیگریهای پدر و برادارن #نوریه همراه شده و میترسیدم که آنها هم از دست بروند که آسیداحمد از مجید سؤال کرد: "پدر و مادر شما چطور؟ باهاشون ارتباط دارید؟"
و دلم برای #چشمان غمگین مجید آتش گرفت که مظلومانه به زیر افتاد و با صدایی که بوی #غم میداد، زمزمه کرد: "پدر و مادرم سال 65 تو بمبارون تهران #شهید شدن." و
آسید #احمد باور کرد که حقیقتاً من و #مجید در این شهر غریب افتاده ایم که نفس بلندی کشید و با گفتن "لاحول و لا قوه الا بالله!" اوج تأثرش را نشان داد و #دلش نیامد دل شکسته مجید را به کلمه ای تسلی ندهد که به #غمخواری قلب صبورش، ادامه داد: "پسرم! اگه تو این دنیا هیچ کس رو نداشته باشی، تا خدا رو داری، تنها نیستی!"
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
صبح که می شود
باز کبوتر دلمان پر می ڪشد
به بام یاد تو ای #شهید
به یادمان باش
که گرداب دنیا...
دارد غرقمان می کند...😢😔
اصغر دریاب...💔
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
کسی که عشق به #شهادت داشته باشد قطعاً با #غسل_شهادت از خانه بیرون میرود و کسی که با غسل شهادت بیرون رود نگاه به #نامحرم نمیکند، چون دنبال لقاءالله است و #شهید به وجه الله نظر میکند.
#حاج_حسین_یکتا
#اللهم_الرزقنا_شهادت
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
تاریخ، فداکاری این جوانان غیور متعهد را فراموش نمیکند، و نام نامی ملت عظیم ایران و فداکاران در راه اسلام در صفحات تاریخ ثبت و در چهره دهر ضبط است.
#شهید
#برای_ایران
#امام_خمینی(ره)
۱۳۵۹.۰۵.۲۲
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📌به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، میدان «بسیج» شهرک اکباتان تهران، امروز (پنجشنبه) همزمان با برگزاری تجمع بزرگ «فاطمیون»، به نام مبارک طلبه مدافع امنیت #شهید_آرمان_علی_وردی مزین شد.
📍در این مراسم پدر #شهید مدافع حرم علیاصغر شیردل، خانواده شهدا، مسئولان و عموم مردم حضور داشتند.
#پایان_مماشات
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
⭐ #سخن_نگاشت| چشمِ دل باز کن که جان بینی
🔻 رهبر انقلاب: اینکه شما میبینید و میشنوید بعضی از این شهدای ما عاشقانه آرزوی شهادت میکردند، خدای متعال یک نوری به دل آنها انداخته بود؛ با این نور یک حقیقتی را میدیدند، این بود که عاشق شهادت بودند.
۱۴۰۱/۸/۸
🌷 #فرهنگ_شهادت| #شهید
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🕊 مدافع حرمی که با زبان روزه و لب تشنه به شهادت رسید....
[محمدحسین] دلش با جبهه مقاومت اسلامی بود. وقتی تصمیمش را گرفت که برود، به من خبر داد. من هم گفتم شرایط شما را قبول کردم و هدفتان را هم خوب میشناسم اما کمی نگران بچهها هستم که اذیت نشوند چون با هر بار مأموریت رفتن محمدحسین، بچهها مریض میشدند. اما محمدحسین گفت بچههای من هم مانند طفلان شهدای کربلا هستند، اگر نروم گویی به ندای هل من معین امام حسین(ع) پشت کردهام.
هفتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ بود که از همه خانواده خداحافظی کرد و حلالیت گرفت و رفت. بعد از ۴۰ روز حضور در سوریه در ۱۴ خرداد ۱۳۹۲ روز شهادت امام موسی کاظم (علیهالسلام) با دهان روزه و لب تشنه به شهادت رسید.
🌹🪴🌱🌹🪴🌱
📝فرازهایی از وصیت نامه #شهید
«تفکر کردن بهتر از زیاد سخن گفتن است. زیرا تفکر، انسان را آگاهتر و زیاد سخن گفتن، انسان را دچار آفت زبان میکند که اعم است از دروغ و غیبت و ...
حیا داشتن مرد و زن نمیشناسد؛ چه در رفتار و چه در گفتار ..
ما نباید فکر کنیم چون مرد هستیم میتوانیم از هر گفتاری و یا از هر پوششی استفاده کنیم.
از نظر بنده جوان با حیا کسی است که بالاتر مچ دستش را نامحرم نبیند.
سفارش من به همسر و دخترم حفظ #حجاب برتر است.
از همسر بزرگوارم میخواهم که فرزندانم را همچون من مطیع رهبر عزیزمان پرورش دهد؛ زیرا آقا مایه افتخار و مباهات ما مسلمانان و همه ی مظلومان عالم است.»
#شهید_محمدحسین_عطری🌱
منبع: جهان نیوز📲
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🏴 عمه ی عزیز امام جواد التماس دعا🌹🍃
#شهادت_حضرت_معصومه(س)
#شهید
#دلتنگ_برادر
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
💭 #حاج_حسین_یکتا:
در عالم رویا به شهید گفتم : چرا برای ما دعا نمیکنید که #شهید بشیم؟
میگفت : ما دعا می کنیم براتون #شهادت مینویسن ولی گناه میڪنید پاک میشه...
@shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
#طنز_شهدا🌱
با آقا پسرکه تواتاق بودیمو میخواستیم صحبت کنیم یکیدوتا عکس #شهید تو کتابخونه داشتم که بنده خدا خواست سرحرفو باز کنه اسم شهدا پرسید رسید به عکس بابام، گفت ایشون کدوم شهید؟ گفتم پدرم هستن
یهو هول شد گفت خدا بیامرزدشون!!!
بعد خواست درستش کنه گفت منظورم این بود خدا حفظشون کنه :)))) 😂
✍️اسما
#توییت
@shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
🍃
پسرم هر وقت میخواست به سوریه برود میگفت: «میروم تا مزدم را از بیبی بگیرم. باید یا #شهید شوم یا #جانباز»
البته حاجاصغر یک بار مجروح شده و به ما هم نگفته بود. یکبار وقتی جورابش را درآورد، زخم پایش را دیدیم. از جای بخیهاش مشخص بود که زخمش را غیرحرفهای بخیه زدهاند طوری که انگار فقط میخواستند جلوی خونریزی زخم را بگیرند.
#روایت_پدر_معزز_شهید
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
#روز_جانباز و #میلاد_حضرت_عباس(ع) گرامی باد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
پسرم هر وقت میخواست به سوریه برود میگفت: «میروم تا مزدم را از بیبی بگیرم. باید یا #شهید شوم یا جانباز»
البته حاجاصغر یک بار مجروح شده و به ما هم نگفته بود. یکبار وقتی جورابش را درآورد، زخم پایش را دیدیم. از جای بخیهاش مشخص بود که زخمش را غیرحرفهای بخیه زدهاند طوری که انگار فقط میخواستند جلوی خونریزی زخم را بگیرند.
#روایت_پدر_معزز_شهید
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور
روزت مبارک❤️
@shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊