کتاب 📚 🖋به قلم بهزاددانشگر «همسر شهید مداح» داماد دومم شهید مدافع حرم است شهید مهدی اسحاقیان ¹همان روز که خبر شهادت آقامهدی را به ما دادند، حاج آقامجتبی و چندتا از بچه های مسجد آمدند خانه مان جواد بلند بلند گریه میکرد. مثل زنی که بچه اش مرده ،باشد اشک میریخت تا آن موقع ندیده بودم مردی این طوری زار بزند بلند بلند با خودش میگفت که چرا ما با هم شهید نشدیم چرا تو زود تر رفتی... گریه امانش نمی.داد پیکر آقامهدی را با آمبولانس از فرودگاه آوردند. خودش رانندگی میکرد من صندلی جلو نشسته بودم همین طور سرش را میگذاشت روی فرمان و بلند بلند گریه میکرد. میگفتم این قدر خودت را اذیت نکن میگفت نمیتوانم گریه نکنم مهدی بهشتی شد... مهدی دیگر مال اینجا نیست.... دومین روز مراسم آقامهدی را توی مسجد مصلا گرفتیم. من در قسمت خانم ها بودم که جواد زنگ زد و گفت حاج خانم، یک لحظه می آیی پایین؟ پایین که رفتم دیدم ،جواد محمد ،پسرم رضا داماد اولیام و چند تا از بچه های دیگر، دور حاج اسماعیل براتی، مسئول ثبت نام سوریه را گرفته اند. هر کدامشان از یک طرف میگفتند سفارش ما را به حاج اسماعیل بکن تا اسممان را بنویسد حاج اسماعیل هم زیر بار نمی رفت. میگفت فعلاً آقامهدی کافی است. دیگر صلاح نیست کسی از درچه برود. یکهو جواد به من گفت حاج خانم راستش را بگو حالا از بین ما چه کسی زودتر شهید میشود؟ گفتم فعلاً نمیخواهد شهید بشوید. صبر کنید سالی یک بار ۱ شهید مهدی اسحاقیان متولد سال ۱۳۵۸ در شهرستان درچه بود. او در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ در سوریه به شهادت رسید. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii