📚 🖋به قلم بهزاددانشگر «پدر شهید » بعضی ها می پرسند چطور میتوانی این قدر آرام باشی . میگویم خب برای اینکه من میبینمش من حضور جواد را حس میکنم . وقتی مشکلی پیدا میکنم فکر میکنم اگر جواد الان بود چه میگفت؟ چه کار میکرد؟ جواد بچه ام بود؛ اما حالا طوری شده که منی که پدرش هستم از او الگو می گیرم. فرزندانم بچه که بودند خیلی کنارشان نبودم .شغلم نظامی بود. آن هم کجا؟ زندان . معمولاً کارم اداری بود و وقتهای ملاقات زندانیها و خانواده هایشان مراقب بودم خطایی ازشان سر نزند. شغل سختی بود. ساعت کاری ام هم طوری بود که ۲۴ ساعت سرکار بودم و ۲۴ ساعت خانه. وضع شغلی‌ام جوری بود که خیلی حوصله‌ی سروکله زدن با بچه ها را نداشتم. برای همین بیشتر کارهایشان دست خانمم بود. انصافاً مادرشان خیلی پایشان زحمت کشید. اصلاً یکی از دلایلی که من با خیال راحت تربیتشان را سپرده بودم به مادرشان همین بود که شیوه تربیتی اش را قبول داشتم با بچه ها خوب تا میکرد. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii