📚 🖋به قلم بهزاد دانشگر یکی از اخلاق های مخصوص جواد خوش رویی و بگو بخندش بود برای همین ،همه دوستش داشتند. با همه زود دوست میشد توی مسجد و پایگاه و هیئت هم که با بچه ها دوست میشد،هفته یربعدش دعوتشان میکرد خانه مان. نه که همیشه بهشان ناهار و شام بدهد،نه. می امدند و می‌رفتند توی اتاقشان و دور هم می نشستند به گفتن و خندیدن و بحث. بعد ها که بزرگتر شدند،بعد از خنده هایشان نوبت میرسید به دعا و روضه. کلا جواد شلوغی را خیلی دوست داشت. هرجا بود،بقیه را هم جمع میکرد دور خودش. شاید هم او جمعشان نمیکرد،خودشان دوست داشتند دورش جمع شوند. ولی درباره ی فامیل ،از همان نوجوانی و جوانی تا همین آخر ها،همیشه دنبال این بود که دست کم ماهی یکبار،همه دور هم جمع شوند،اما توی همین دورهمی ها هم مرزها و خط قرمز های خودش را داشت. یعنی از بحث سیاسی بدش نمی آمد. اکر کسی حرفی یا نقل و اعتراضی داشت باهم بحث میکردند ولی کسی حق اهانت به رهبر انقلاب را نداشت. تنها کانال رسمی ᯽ ⃟ ⃟ ‌‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‎┄•୫❥ @shahid_javad_mohammadii