📚
#دخترهاباباییاند
🖋به قلم بهزاددانشگر
#پارت_110
« پدر»
پای احکام دین که می آمد وسط با کسی شوخی و تعارف نداشت.
اگر خط قرمز بود ازش رد نمیشد.
یکی از اقوام میخواست برای پسرش عروسی بگیرد .
شرایط اقوامشان جوری بود که توی مراسمشان اهل موسیقی و رقص بودند.
رفته بود بهشان گفته بود ،اگر می توانید عروسی نگیرید توی مراسمتان گناه میشود و شما هم نمیتوانید جلویش را بگیرید .
گفته بودند عروسی را توی خانه خودمان میگیریم و تلاش میکنیم جوری مدیریت کنیم که فضا کنترل شود و خیلی به گناه آلوده نشود .
گفته بود پس اجازه بدهید من نیایم.
گفته بود برای کارهایتان هر کاری داشته باشید روی چشمم میگذارم و کمکتان میکنم؛ اما اجازه بدهید توی مراسم نباشم.
برای عروسی یکی دیگر از جوانهای فامیل که میدانست توی مراسمشان بزن و بکوب و رقص است رفت مشهد که اصلاً اینجا نباشد و کسی از دستش دلگیر نشود.
یک هفته قبلش هم رفت ماشینش را گذاشت درِ خانهی عروس، گفت این ماشین دستتان باشد.
این روزها آدم چهارتاماشین هم داشته باشد ،باز هم کم است .کار زیاد است.
از این ماشین برای کارهایتان استفاده کنید .
من هم میروم مشهد برای عروس و داماد دعا کنم .
تنها کانال رسمی
#شهید_جواد_محمدی᯽ ⃟ ⃟
┄•୫❥
@shahid_javad_mohammadii