#زنگ_خاطره 🔔
#مصاحبہباخانوادهشهید
#قسمت_دهم
🦋 سجاد خوش قول بود تا قبل از شهادتش مدام تماس میگرفت، اما یک دفعه دیدم چند روز از او خبری نشده، بعد هم خبر دادند که چون زخمی شده با هواپیما می خواهند بفرستندش ایران.
آن موقع من بازهم به مادرم چیزی نگفتم، خبر را پیش خودم نگه داشته بودم که یک دفعه دیدم، دوستم در تلگرام به من گفت سر کوچه خانه قبلیمان در خانی آباد ، بنر شهادت سجاد را زدهاند.
پرسید که فیروزه این خبر صحت دارد؟ من گفتم نه سجاد فقط زخمی شده ، اما دلم طاقت نیاورد، بلند شدم چادر سرکردم که بروم خانی آباد ببینم چه خبر است، که دیدم داییام و پسرداییام با لباس مشکی سر کوچه ما ایستادهاند.
من باز هم شک نکردم که شاید سجاد شهید شده باشد، اما وقتی گفتم که میخواهم بروم خانی آباد، آنها جلویم را گرفتند و من را بردند خانه برادر بزرگترم. آنجا دیدم که برادرم خیلی حالش بد است، چون ناراحتی قلبی هم دارد و انگار خبر شهادت سجاد را هم شنیده بود...»
#شهید_سجاد_زبرجدی🌱
#ادامه_دارد…
—·—·—·—·—·—·—·—·
🆔
@Shahid_sajad_Zebarjadi