💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ۵۹ 💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦 ✍می خواستم او را ببرم به محور دیگری. تا خبر به گوش قاسم آباد رسید، به دست و پایم افتاد که جابر را نبر. چرا؟ با همه کنار می آمد، ایرانی و و هم نداشت. 💢می رفت در سنگرشان می نشست، با آن ها غذا می خورد، شب توی چادرشان می خوابید و حواسش به خورد و خوراکشان بود که کم و کسری نداشته باشند. :نام جهادی شهید محسن حججی :نقطه صفرمرزی مرز عراق و سوریه 🍀راوی:سید رضا میر فندرسکی،هم رزم شهید 📚 فصل ۶ ص ۲۹۸ هدیه نثار روح این بزرگوار 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺  🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊